تحول معنایی اخلاق پوشش زنان و ریسک فاکتورهای مؤثر بر آن (مورد مطالعه: دانشجویان استان مازندران)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه علوم اجتماعی، دانشگاه مازندران

2 دانشیار گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران

چکیده

تحقیق حاضر به مطالعۀ تحول معنایی اخلاق پوشش در میان دختران بدحجاب و ریسک فاکتورهای فرهنگی-اجتماعی مؤثر بر شکل‌گیری معانی مذکور می‌پردازد. این پژوهش در جنبش روش‌شناختی کیفی تنظیم شده و جمع‌آوری داده‌ها از طریق مصاحبه‌های عمیق و نیمه‌ساختاریافته با 53 نفر از دختران دانشجوی مشغول به تحصیل در دانشگاه‌های مختلف استان مازندران انجام شده است. به‌منظور تحلیل داده‌ها از روش تحلیل تماتیک بهره گرفته شد. یافته‌های پژوهش از وجود چهار الگوی تیپیک اخلاق پوشش (عفاف و پاکدامنی، مادی‌گرایی، مدگرایی و کارآمدی) در میان کنشگران حکایت دارد که هریک معنای جداگانه‌ای برای اخلاق پوشش قائل هستند. براساس رهیافت توصیفی و نظام مدنی به اخلاق، دو تیپ عفاف و پاکدامنی و مادی‌گرایی در طبقۀ کنش‌های اخلاقی از نوع خودمحوری لذت‌گرایانه جایابی شدند؛ تیپ مدگرا به‌مثابۀ یک کنش اخلاقی خودمحور ترجیح گرا معنادهی شد؛ و درنهایت تیپ کارآمدی ذیل یک کنش اخلاقی حقوق‌محور مورد طبقه‌بندی قرار گرفت. این در حالی است که براساس رهیافت هنجاری و نظام دینی به مقولۀ اخلاق، هر چهار تیپ مذکور، کنش‌های غیراخلاقی محسوب می‌شوند. شایان ذکر است الگوهای تیپیک استخراج‌شده براساس تغییر اخلاق در زمان و مکان به دو گروه اخلاق متکثر-متغیر (شامل عفاف و پاکدامنی، مادی‌گرایی و مدگرایی) و اخلاق ثابت-جهان‌شمول (شامل کارآمدی) تقسیم می‌شوند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Semantic Evolution of Women’s Dress Morality and the Affecting Risk Factors (Case Study: Students of Mazandaran Province)

نویسندگان [English]

  • Somayeh Bolboli Qadikolaei 1
  • Hamid Parsania 2
1 Assistance Professor of Sociology, University of Mazandaran
2 Associate Professor of Sociology, Faculty of Social Sciences, University of Tehran
چکیده [English]

Introduction: Due to the ever-changing and evolving nature of human actions, new moral issues are raised. Clothing morality is one of these issues that is extremely important in transitional societies such as Iranian society with a religious governmental structure. The purpose of this article is to examine unveiled girls (from the perspective of the religious discourse that governs the society, of course) and to find out typical moral patterns for choosing this style of dress. We want to know: What are the differences between this group of girls in terms of the meaning of dress morality? What meanings do they offer for dress morality? What risk factors and sociocultural contexts affected the formation of the multiple meanings of dress morality? This study examines the semantic diversity of dress morality among unveiled girls (from the perspective of religious discourse), as well as risk factors and sociocultural contexts that favor the formation of these meanings.
Method: The research is regulated in qualitative methodology and the data collection is done through in-depth and semi-structured interviews with 53 female students studying in different universities in Mazandaran province. They were warned by college security or institutions responsible for hijab at community level. The thematic analysis method was used to analyze the data.
Findings: The research results show four typical patterns of dress morality (modesty, materialism, fashion consciousness, and functionality) among the actors. Each type has a different meaning for morality. Typical patterns extracted based on moral change in time and place are classified into two groups: multiple variable moral include (modesty, materialism, fashionability) and fixed-universal moral include (functionality). Also based on the descriptive approach and the civil system of morality, modesty and materialism were categorized as hedonistic, egocentric moral acts; fashionability was significant as an egocentric, preferential moral act; and functionality was categorized as a rights-based moral act. Based on the normative approach and the religious system of morality, all four types of dress morality were labeled as immoral. The research findings also lead us to categories such as changes in family values, the importance of maintaining health and youth, consumption, sexual openness, sex trafficking, sense of personal satisfaction, hedonism, maximum well-being, lack of responsibility to others, self-care, visibility, the mask of rationality etc. as risk factors and favorable sociocultural contexts to form multiple meanings of female dress morality.
Conclusion: each of the four typical moral patterns of female dress was classified from three perspectives: a) from the perspective of changing the category of morality in time and place, including universal-invariant and variable-multiple morality, b) from the perspective of descriptive/normative approach to the category of morality, c) from the perspective of religious/civil approach to the category of morality. At one end of the spectrum of moral forms is modesty. This concept has the highest rate of semantic crossover. But at the other end of the spectrum, the meaning of efficiency is constantly pursued regardless of the changes that occur in the sociocultural context and becomes stronger as society develops. This type has the lowest degree of transition and semantic development among all four types.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Dress Morality
  • Modesty
  • Materialism
  • Fashionability
  • Functionality
  • اخلاصی، ابراهیم (1388)، «بررسی نظری مبانی جامعۀ بدنی و لوازم آن با تأکید بر جامعۀ ایران»، معرفت، شمارۀ 139: 85-106.
  • استوری، جان (1386)، مطالعات فرهنگی دربارۀ فرهنگ عامه. ترجمۀ حسین پاینده. تهران: نشر آگه.
  • آزاد ارمکی، تقی و چاوشیان، حسن (1381)، «بدن به‌مثابۀ رسانۀ هویت». مجلۀ جامعه‌شناسی ایران، شمارۀ 4: 57-75.
  • اعتمادی‌فرد، سید مهدی و حسین‌زاده، حسام (1400)، «نگرش به بدن: تفاوت یا تعارض نسلی- مطالعۀ نگرش نسلی بدن‌مندی نوجوانان در شهر تهران». فصلنامۀ مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، شمارۀ 2: 471-497.
  • ایزوتسو، توشیهیکو (1360)، ساختمان معانی مفاهیم اخلاق دین در قرآن. ترجمۀ فریدون بدره‌ای. تهران: نشر قلم.
  • باکاک، رابرت (1381)، مصرف. ترجمۀ خسرو صبری، تهران: شیرازه.
  • تانسیو، توربرن (1397)، شناخت اخلاق. ترجمۀ احسان پورخیری و هیمن برین، تهران: نشر حکمت.
  • ثقه‌الاسلامی، علیرضا (1388)، «رویکرد طبقه‌بندی‌شده به حوزۀ اخلاق اطلاعات». فصلنامۀ اخلاق در علوم و فناوری، شمارۀ 1 و 2: 50-66.
  • رجبی، محمود و فتحعلی، محمود (ویراستاران) (1395)، رهیافت‌ها و ره‌آوردها: دیدگاه‌های حضرت آیت الله محمدتقی مصباح یزدی- دفتر دوم: اخلاق، زیبایی‌شناسی، حقوق، تهران: انتشارات مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره).
  • جزایری، شیرین (1383)، عوامل روان‌شناختی اقدام به انجام عمل زیبایی در سنین 20 تا 30 سال. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی. دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.
  • جوادی آملی، عبدالله (1379)، زن در آیینۀ جمال و جلال. قم: نشر اسراء.
  • جوادی یگانه، محمدرضا و کشفی، سید علی (1386)، «نظام نشانه‌ها در پوشش». مطالعات راهبردی زنان، شمارۀ 38: 62-78.
  • ذکائی، سعید و فرزانه، حمیده (1387)، «زنان و فرهنگ بدن: زمینه‌های انتخاب جراحی‌های زیبایی در زنان تهرانی»، مطالعات فرهنگی و ارتباطات، شمارۀ 11: 45-61.
  • رجائی، سید علیرضا (1375)، «آشنایی با مبانی لیبرالیسم»، نگاه حوزه، شمارۀ 18 و 17: 44-45.
  • زارع کهنموئی، اصغر (1398)، اخلاق؛ فصل نخست اصلاح، تهران: جهاد دانشگاهی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی.
  • فاتحی، ابوالقاسم و اخلاصی، ابراهیم (1387)، «مدیریت بدن و رابطۀ آن با پذیرش اجتماعی بدن- مطالعۀ موردی: زنان شهر شیراز»، مطالعات راهبردی زنان، شمارۀ 41: 9-42.
  • فاضلی، محمد (1382)، مصرف و سبک زندگی. قم: صبح صادق.
  • فکوهی، ناصر و عیاری، آذرنوش (1388)، «اینترنت و هویت در پنج هویت قومی ایرانی». رسانۀ جهانی، شمارۀ 7: 1-26.
  • کرم‌اللهی، نعمت‌الله و آقاسی، محمد (1391)، «بررسی گرایش دختران دانشجو به حجاب و بدحجابی»، فصلنامۀ مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، دورۀ اول، شمارۀ 2: 139-172.
  • کوهی، کمال و نواختی‌مقدم، امین (1396)، «مطالعۀ ارتباط رسانه‌های جهانی اینترنت، موبایل و ماهواره با میزان پایبندی جوانان به هویت ملی و دینی». علوم اجتماعی (فردوسی مشهد)، سال چهاردهم، شمارۀ 2: 141-170.
  • گیدنز، آنتونی (1378)، تجدد و تشخص: جامعه و هویت شخصی در عصر جدید. ترجمۀ ناصر موفقیان، تهران: نشر نی.
  • مصباح یزدی، محمدتقی (1384)، نقد و بررسی مکاتب اخلاقی، قم: مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره).
  • مطهری، مرتضی (1396)، مسئلۀ حجاب. تهران: انتشارات صدرا.
  • مطهری، مرتضی (1398)، تعلیم و تربیت در اسلام. تهران: انتشارات صدرا.
  • مک‌کوایل، دنیس (1385)، نظریۀ ارتباطات جمعی. ترجمۀ پرویز اجلالی. تهران: انتشارات دفتر مطالعات و توسعۀ رسانه‌ها.
  • وبلن، تورستاین (1383)، نظریۀ طبقۀ مرفه. ترجمۀ فرهنگ ارشاد. تهران: نشر نی.

 

  • Bell, Q. (1976). On Human Finery. New York: Schocken Books.
  • Flügel, J. C. (1971). The Psychology of Clothes. London: Pandora press.
  • Friedland, L. et al. (2007). “Capital, consumption, communication and citizenship: The social positioning of taste and civic culture in the United States”. The Annals of the American Academy of Political and Social Science, No. 1: 31-50.
  • George, K. M. (2010). Picturing Islam: Art and Ethics in a Muslim Lifeworld. Wiley-Blackwell.
  • Gilman, C. P. (2002). The Dress of Women: a critical introduction to the symbolism and sociology of clothing, Translated by: M. R. Hill and M. J. Deega, Greenwood Press.
  • Guba, E. G., & Lincoln, Y. S. (1989). Fourth Generation Evaluation, Beverly Hills, CA: Sage publications Inc.
  • Ha, J.-S. (2005). “A Study on the Aesthetic Values Related to the Morality Expressed in Recent Korean Street Fashion”. Journal of the Korean Society of Clothing and Textiles, No. 2: 379–390.
  • Hurlock, E. B. (1976). The Psychology of Dress: An Analysis of Fashion and Its Motive. New York: Arno Press.
  • Kang, N. H. (2003). Cultural Change and Cultural Politics in Korea. Seoul: Munhwagwahaksa.
  • Lazreg, M. (2011). Questioning the Veil: Open Letters to Muslim Women, Princeton University Press.
  • Lipovetsky, G. (1994). The empires of fashion: dressing modern democracy, Princeton, New Jersey: Princeton University Press.
  • McRobbie, A. (1991). Feminism and youth culture: from Jackie to just seventeen, Basingstoke: Macmillan.
  • Okkenhaug, I. M., & Flaskerud, I. (Eds.) (2005). Gender, Religion and Change in the Middle East: Two Hundred Years of History, Bloomsbury Publishing.
  • Ribeiro, A. (1986). Dress and Morality. Bloomsbury Publishing.
  • Roach, M. E., & Eicher, J. B. (1965). Dress, Adornment and the Social Order. New York: John Wiley & Sons.
  • Robinson, B. (2003). Method of Clothing and Influence of Body and Appearance Management. PhD Dissertation. Department of Psychology. University of Gothenburg.
  • Singer, I. (1996). Meaning in Life, Volume1: The Creation of Value. Baltimore: John Hopkins University Press.
  • Wilson, E. (1985). Adorned in Dreams: Fashion and Modernity, London: Virago Press.