پوشش زنان و دلالت‌های معنایی آن (مطالعۀ‌ موردی: زنان جوان شهر کرمانشاه)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار جامعه‌شناسی دانشگاه کردستان

2 دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی توسعه دانشگاه تهران

3 کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی دانشگاه کردستان

4 کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی دانشگاه خوارزمی

چکیده

  هدف این پژوهش، واکاوی ژرف­نگرانۀ دلالت­ها و معانی پوشش زنانه در یک فضای اجتماعی/ فرهنگی خاص است. فضا این پژوهش شهر کرمانشاه است که تنوع قومی/ مذهبی و قشربندی اجتماعی پیچیده‌ای دارد. این پژوهش، در بخش رویکرد نظری، کوشیده است با کمک مجموعه‌ای از مفاهیم نظریِ بیان‌شدۀ مرتبط با این موضوع از سوی برخی جامعه­شناسان (گیدنز، زیمل، گافمن)، گونه‌ای صورت­بندی مفهومی/ نظری از موضوع پوشش و بدن ارائه دهد. با اینکه این مفاهیم متعلق به سنت­های نظری متفاوتند بنابراین درآمیختن آنها بدون دشواری و تناقض نیست؛ در نقش مجموعه سازه­های نظریِ روشنگر می­توانند در کنار هم بر جنبه‌های مختلف پدیدۀ موضوع پژوهش پرتو افکنند. روش پژوهش به‌کاررفته، کیفی نظریه­پردازی داده­محور یا همان نظریۀ مبنایی است که در آن از فن مصاحبۀ عمیق فردی برای گردآوری داده­ها استفاده شده است. نمونۀ پژوهش براساس تلفیقی از دو شیوۀ نمونه­گیری هدفمند (با معیار حداکثر تنوع) و نظری (با معیار اشباع نظری) انتخاب شده است. براساس نتایج پژوهش پوشش از دیدگاه زنان مختلف، دلالت­ و معنای یکسان ندارد. درمجموع داده­های تولیدشده در قالب 138 مفهوم، 31 موضوع عمده، 7 موضوع محوری (که مبنای خط سیر ما را در پژوهش است) و یک هستۀ مرکزی کدگذاری شده­اند. موضوع­های عمده عبارتند از: پوشش رفتاری فراتر از حجاب، پوشش میانجی هویت­یابی و تمایزبخشی، پوشش به‌مثابۀ مدیریت بدن و نماد بازاندیشی، پوشش در نقش بخشی از فرآیند زیبایی­شناختی بدن، پوشش در کشاکش الزام­های ساختاری و انتخاب­های فردی و پوشش در نقش حفاظ امنیتی. موضوع نهایی پژوهش نیز پروبلماتیک شدن پوشش است که موضوع­های دیگر حول آن شکل گرفته­اند و بیانگر دلالت­های متفاوت پوشش از دیدگاه زنان نمونۀ پژوهش، در نقش کنشگران زمینۀ پژوهش هستند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Women’s clothing and its significations (case study:Young women of Kermanshah)

نویسندگان [English]

  • Jamal Mohamadi 1
  • hossein daneshmehr 2
  • Fazel Elyasi 3
  • Yazdan Azami 4
چکیده [English]

This article attempts to study the meanings and significations of women’s clothing in a particular cultural/social space, namely Kermanshah city. This city is highly heterogeneous religiously, ethnically and culturally has got a very complicated social stratification. Women’s clothing, being problematic due to interweaving of traditional/modern aspects of lifestyles in Iran, is a sign with various meanings and significations which plays different functions according to its specific context. The theoretical basis of this research is a constellation of Giddenz, Simmel and Goffman about body management, lifestyle, clothing and sense-making processes in everyday life. The different concepts of these thinkers, we claim, can be formulated into a useful conceptual framework that clarifies the various aspects of the subject matter. The research method is a qualitative one, namely grounded theory; and individual deep interview is used for gathering data. The sampling is achieved through purposeful/theoretical sampling, with variation and theoretical saturation in mind. The findings show that women interpret clothing differently and their interpretations can be categorized into 138 concepts, 31 main categories and 7 central categories. In the final pace, a central core is derived from this codification. The main categories are: clothing is something beyond Hejab; clothing is a way of distinction and identification; a way of body management and self-reflection; a mediation of body representation; a product of agency/structure struggle and an instrument for creating security. The core conclusion of this article is that clothing has been problematic among women is being interpreted differently.

کلیدواژه‌ها [English]

  • بازنمایی هویت
  • پوشش
  • تمایزبخشی
  • زنان
  • نظریه مبنایی
  • اباذری، یوسف و حمیدی، نفیسه (1387)، «جامعه­شناسی بدن و پاره­ای مناقشات»، مجلۀ پژوهش زنان، شمارۀ 4: 160-127.
  • باکاک، روبرت (1381)، مصرف، ترجمۀ‌ خسرو صبری، تهران: نشر شیرازه.
  • جوادی یگانه، محمدرضا و هاتفی، حمیده (1387)، «پوشش زنان در سینمای پس از انقلاب اسلامی»، فصلنامۀ مطالعات فرهنگی و ارتباطات، شمارۀ 11: 76-63.
  • جوادی یگانه، محمدرضا و کشفی، سیدعلی (1386)، «نظام نشانه‌ها در پوشش»، فصلنامۀ مطالعات راهبردی زنان، شمارۀ 38: 62-87.
  • حمیدی، نفیسه و فرجی، مهدی (1386)، «سبک زندگی و پوشش زنان در تهران»، فصلنامۀ تحقیقات فرهنگی، شمارۀ 1: 92-65.
  • ذکائی، محمد سعید (1381)، «نظریه و پژوهش در روش­های کیفی»، فصلنامۀعلوماجتماعیدانشگاهعلامهطباطبایی، شمارۀ 17: 53-21.
  • ربانی­خوراسگانی، رسول و همکاران (1384)، «فاصلۀ نسلی با تأکید بر وضعیت دین­داری و ارزش­های اجتماعی: مطالعه موردی شهر دهدشت در سال 1382»، مجلۀ پژوهشی علوم انسانی دانشگاه اصفهان ویژه­نامۀ علوم اجتماعی، شمارۀ 19: 40-21.
  • رفعت‌جاه، مریم (1386)، «هویت انسانی زن در چالش آرایش و مد»، فصلنامۀ شورای فرهنگی اجتماعی زنان، شمارۀ 38:  79-135.
  • سعیدی، علی­اصغر (1387)، بدن و فرهنگ مصرفی در مطالعات فرهنگی، مصرف فرهنگی و زندگی روزمره در ایران، به اهتمام عباس وریج کاظمی، تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی.
  • سیدمن، استیون (1386)، کشاکش آرا در جامعه­شناسی، ترجمۀ هادی جلیلی، تهران: نشر نی.
  • -­ عباسی، خیام و ایمان، محمد تقی (1386)، «تبیین جامعه­شناختی گرایش نوجوانان به فرهنگ غربی»، فصلنامۀ جوانان و مناسبات نسلی، شمارۀ 1:  40-113.
  • فلیک، اووه (1387)، درآمدی بر روش تحقیق کیفی، ترجمۀ هادی جلیلی، تهران: نشر نی.
  • قلی­پور، آرین (1386)، «نقش دولت در نهادینه سازی حجاب»، فصلنامۀ مطالعات راهبردی زنان، شمارۀ 38: 36-9.
  • گیدنز، آنتونی (1388)، تجدّد و تشخّص؛ جامعه و هویت شخصی در عصر جدید، ترجمۀ ناصر موفقیان، تهران: نشر نی.
  • لوپز، خوزه و اسکات، جان (1385)، ساخت نظریۀ اجتماعی، ترجمۀ حسین قاضیان، تهران: نشر نی.
  • محمدپور، احمد (1389)، ضد روش؛ منطق و طرح در روش‌شناسی کیفی، تهران: انتشارات جامعه‌شناسان.
  • وبلن، تورستاین (1386)، نظریۀ طبقه تن‌آسا، ترجمۀ فرهنگ ارشاد، تهران: نشر نی.