نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
دانشگاه تهران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
One of the common ways to identifying and representing himself, especially in the modern age, cultural consumption. Often people in cultural consumption, types of commodities and precious symbols, in order to create favorable images of themselves in the minds of others are taking.The choice of specific pattern of cultural consumption, cultural preferences or practices, the need for cultural resources or cultural capital. Thus cultural consumption needs for resources and cultural capital. One way of achieving cultural resources and cultural capital through education and informal education and knowledge accumulation.
The aim of this study was to investigate differences in cultural consumption and cultural consumption patterns based on different levels of education among the citizens of Tehran. Different levels of education, shows of resources and cultural capital. This study is a secondary analysis.
Results indicate that among the various levels of education and cultural consumption, there is a significant difference. The results show that with increased education, increased consumption of cultural products. So that the higher the education, the use of visual features, listening to music and going to the cinema and theater level has increased. Finally, cultural consumption levels and consumption rates and patterns varied among people with different education. So we can say, education and cultural assets in the accumulation of resources, causing formation of certain forms of cultural consumption is he.
کلیدواژهها [English]
تحصیلات و مصرف فرهنگی در شهر تهران
عبدالحسین کلانتری[1]
ولیاله رستمعلی زاده[2]
اعظم نسیمافزا[3]
تاریخ دریافت: 15/3/92 تاریخ پذیرش: 21/8/92
چکیده
یکی از شیوههای رایج برای هویتیابی و بازنمایی خویشتن، به ویژه در دوران معاصر، مصرف فرهنگی است. غالباً افراد در مصرف فرهنگی، انواع کالاها و نمادهای ارزشمند را، نه به خاطر ارزش مادیشان بلکه به دلیل ارزش فرهنگی آنها و به منظور ایجاد تصاویری مطلوب از خویش در ذهن دیگران مصرف میکنند. در این میان، انتخاب الگوی خاصی از مصرف فرهنگی یا شیوهها یا ترجیحات فرهنگی نیاز به منابع فرهنگی یا سرمایۀ فرهنگی دارد یا به تعبیری مصرف فرهنگی نیاز به منابع و سرمایۀ فرهنگی دارد. یکی از راههای دستیابی به منابع و سرمایۀ فرهنگی نیز از طریق تحصیلات و آموزش و پرورش و انباشت دانش رسمی و مشروع است. بنابراین هدف این تحقیق بررسی تفاوتهای مصرف فرهنگی و الگوهای مصرف فرهنگی برحسب سطوح مختلف تحصیلات در میان شهروندان تهرانی است. سطوح مختلف تحصیلات نیز تاحدی میزان منابع و سرمایۀ فرهنگی افراد را نشان میدهد. این تحقیق از نوع تحلیل ثانویه است که یافتههای آن از دادههای جمعآوری شده شورای فرهنگ عمومی گرفته شده است. یافتهها نشان میدهد که بین سطوح مختلف تحصیلات و میزان استفاده از محصولات فرهنگی تفاوت معناداری وجود دارد. به بیانی مصرف فرهنگی در سطوح مختلف تحصیلات از تفاوت معناداری برخوردار است. همچنین یافتهها نشان میدهد که با افزایش تحصیلات میزان استفاده از محصولات فرهنگی نیز افزایش مییابد، بهطوریکه با افزایش تحصیلات، میزان استفاده از امکانات بصری، میزان گوش دادن به موسیقی و رفتن به سینما و تئاتر افزایش پیدا کرده است. در نهایت اینکه مصرف فرهنگی هم در سطوح و میزانهای مصرف و هم در الگو یا ترجیح مصرف، در میان افراد با تحصیلات مختلف متفاوت بوده است. بهطوریکه میتوان گفت، تحصیلات با انباشت منابع و سرمایههای فرهنگی در فرد به شکلدهی شیوههای خاصی از مصرف دست زده است.
کلمات کلیدی: مصرف فرهنگی، تحصیلات، سبک زندگی فرهنگی، سرمایه فرهنگی، شهر تهران.
مقدمه و طرح مسئله
یکی از شیوههای رایج برای هویتیابی و بازنمایی خویشتن، به ویژه در دوران معاصر، مصرف فرهنگی است. افراد در مصرف فرهنگی، انواع کالاها و نمادهای ارزشمند را، نه به خاطر ارزش مادیشان بلکه به دلیل ارزش فرهنگی آنها و به منظور ایجاد تصاویری مطلوب از خویش در ذهن دیگران مصرف میکنند (قانعی راد و خسروخاور، 1385: 129). چنین مصرفی بهخصوص در عصر جدید و در شهرهای بزرگ، نمود بیشتری پیدا میکند. امروزه با پیچیدهتر شدن جامعه و افزایش امکانهای انتخاب افراد در زندگی روزمره، نوع و شیوۀ مصرف افراد میتواند تاحدودی هویت اجتماعی و تشخص آنها را مشخص کند. زیمل در مقالۀ «کلانشهر و حیات ذهنی» به الگوی رفتاریای اشاره میکند که در ابتدای قرن بیستم در فرهنگ جدید و متمایز شهری برلین شکل گرفته بود. بورژوازی جدید شهری در مواجهه با ناشناختگی در زندگی شهری، الگوهای خاصی از مصرف را در پیش گرفت تا بتواند احساس فردیت خود را حفظ کند و به سایر آحاد جامعه نشان دهد. افراد برای اینکه بتوانند از عهدۀ زندگی شهری برآیند، از طریق کوشش برای دستیابی به نشانههای جایگاه اجتماعی، مد لباس یا نشانههای اعتقادات عجیب و غریب فردی، نوعی فردگرایی دروغین را برای خود ایجاد میکنند. زیمل چنین استدلال کرد که دلالت و اهمیت این رفتار، نه از محتوای خاص آن بلکه از شکل متفاوت بودن آن، یعنی از متمایز ساختنِ خود ناشی میشود (استوری، 1386: 269-270). بنابراین در جامعۀ امروز، افراد با انتخاب الگوهای خاصی از مصرف، تمایز خود را با دیگران نشان داده و برای خود تشخص و هویت اجتماعی ایجاد میکنند. شهر تهران نیز به عنوان یک کلانشهر چنین امکانهایی را برای افراد در انتخاب نوع و شیوۀ مصرف فراهم میکند. با چنین امکانهایی، افراد تشخص و هویت اجتماعی خود را به مقداری که وابسته به نوع و شیوۀ مصرف است نشان میدهند.
در این میان، انتخاب الگوی خاصی از مصرف فرهنگی یا شیوهها یا ترجیحات فرهنگی نیاز به منابع فرهنگی یا سرمایۀ فرهنگی دارد یا به تعبیری مصرف فرهنگی نیاز به منابع و سرمایه فرهنگی دارد (بوردیو[4]، 1984؛ ونایجک[5]، 1999). از راههای مهم دستیابی به منابع و سرمایۀ فرهنگی نیز، راهِ تحصیلات و آموزش و پرورش و انباشت دانش رسمی و مشروع است.
با چنین پیشفرضی میتوان گفت که افرادِ با سطح تحصیلات مختلف، دارای منابع و سرمایهۀ فرهنگی متفاوت بوده و شیوههای و ترجیحات فرهنگی مختلفی دارند و در نوع، شیوه و میزان مصرف، متفاوت بوده و ماهیت مصرف فرهنگی نزد آنان یکسان نیست. همچنین با تأکیدی که امروزه بر عاملیت افراد در شکل دادن به هویت و سبک زندگیشان میشود، تحصیلات و آموزش نقش مهمی در شکلگیری سرمایه و منابع فرهنگی افراد و همچنین انتخاب سبکهای خاصی از زندگی را برای آنها دارد. بهطوریکه بوردیو نقش دانش، تحصیلات و آموزش و پرورش را در تشکیل سرمایۀ فرهنگی افراد و متعاقب آن، در مصرف فرهنگی مهم دانسته و آن را نشان داده است.
با این مقدمه، هدف این مقاله بررسی وضعیت مصرف فرهنگی برحسب سطوح مختلف تحصیلات در بین شهروندان تهرانی است. لذا در پی آنیم تا به این سؤال اصلی پاسخ دهیم که اولویتبندی الگوهای مصرف فرهنگی برحسب متغیر تحصیلات چگونه بوده و آیا بین گروههای تحصیلی و میزان استفاده از محصولات فرهنگی رابطه وجود دارد یا نه؟ انتخاب تحصیلات از آن روی است که اولاً مهمترین منبع دسترسی به سرمایۀ فرهنگی و ثانیاً تبلوری از میزان سرمایۀ فرهنگی در اختیار فرد بوده و متعاقب آن میتواند بازنمودی از نوع و شیوههای مصرف فرهنگی را بازتاب دهد.
پیشینۀ تحقیق
بوردیو (1984) در تحقیق خود اشاره میکند که دسترسی بیشتر به تحصیلات عالیه، میزان گرایش مصرفکنندگان به سمت نظامهای طبقهبندی هنری را افزایش میدهد و توانایی آنها در تفسیر و تعابیر مختلف و مناسب از فرهنگ را بسط میدهد. همچنین، گانزبوم (1982) نیز اشاره میکند که تفاوتهای فردی در ظرفیت پردازش اطلاعات که به احتمال زیاد با آموزش افزایش مییابد، میتواند در تفاوتهای الگوهای مصرف فرهنگی منعکس شود ( باکودیک[6]، 2007: 113). تحقیقات نیز تأیید میکنند که شیوهها و ترجیحات مطالعه، به میزان بیشتری بهوسیلۀ منابع فرهنگی همچون دستیابی به تحصیلات و اجتماعی شدن ادبی و به میزان کمتری بهوسیلۀ منابع اقتصادی و طبقۀ اجتماعی مشخص میشوند (زاویسکا[7]، 2005؛ ون ریز[8] و دیگران، 1999؛ تورچ[9]، 2007). دیگراف[10] (1991) هم نشان داده است که نه تنها آموزش و پرورش خود افراد بلکه همچنین آموزش و پرورش همسر آنها نیز نقش مهمی در الگوی مصرف فرهنگی افراد دارد. مطابق با فرضیه حداکثرسازی پایگاه[11]، عضوی از خانوار (یکی از طرفین همسر یا شوهر)، با سطح بالای آموزش تأثیر بسیار زیادی بر رفتار فرهنگی خانواده دارد (دیگراف، 1991).
اینها نشان میدهند که تحصیلات نقش مهمی در تفاوت الگوهای مصرف فرهنگی دارد و حتی "مشارکت فرهنگی به شدت تحت تأثیر آموزش و پرورش است" ( وناجک، 1999). گانزبوم و دیگران (1990) با اشاره به جوامع کمونیستی اروپای شرقی مطرح میکنند که در جوامع کمونیستی، آموزش و پرورش نقش ویژهای در شکلدهی شانسهای زندگی داشت. از آنجایی که تقریباً هر عامل دیگری از بازتولید اجتماعی حذف شده بود، نظام آموزشی با نمای مشروع شایستهسالاری، اهمیت مرکزی در تعیین موقعیت افراد در داخل ساختار نابرابری اجتماعی داشت (گانزبوم[12] و همکاران، 1990). در واقع، اعضای اقشار کمتر مرفه نیز دسترسی خوبی به آموزش و متعاقب آن به منابع فرهنگی داشتند (بوکدیک، 2007: 113). این دسترسی به منابع فرهنگی باعث میشد تا افراد مصرف فرهنگی متفاوتی داشته و لذا تمایز خود را نشان دهند.
ملاحظات نظری تحصیلات و مصرف فرهنگی
تفاوتهای فراوان در گذران اوقات فراغت و فعالیتهای مصرفی به عوامل فراوانی چون طبقه، جنسیت، سطح تحصیلات، شغل و درآمد و ... بستگی دارد (توسلی و خادمیان، 1386: 54) که در اینجا تمرکز اصلی ما بر روی تحصیلات است. تحصیلات فرایند دستیابی و انباشت منابع و سرمایۀ فرهنگی را تسهیل میکند و باعث میشود تا دسترسی به منابع و سرمایۀ فرهنگی صورت گیرد. مصرف فرهنگی هم، بهخصوص فرهنگِ سطح بالا، نیاز به منابع و سرمایههای فرهنگی دارد. علاوه براین، در نوع و شیوۀ مصرف فرهنگی، افراد و ذائقههای مختلف مصرف فرهنگی متفاوتی دارند. چراکه "مصرف فرهنگی سبک زندگی ما را تشکیل میدهد، نیازها و تمایلات ما را سامان میدهد، مواد لازم را برای تولید تخیلات و رؤیاهایمان فراهم میکند، نشاندهندۀ تفاوتها و تمایزات اجتماعی است و نمایانگر تولیدات ثانویۀ ما در به کارگیری ابزارهای موجود است" (کاظمی، 1387: 143).
سبک زندگی متأثر از ذائقه، و ذائقه پیامد منش و منش نیز محصول جایگاه فرد در ساختارهای عینی اجتماعی است. جایگاه فرد در ساختار اجتماعی که مشخصکنندة میزان بهرهمندی وی از انواع سرمایه است، منش وی را شکل میدهد و منش نیز مولد دو نوع نظام است: یکی نظامی از رویههای ادراک و ارزیابی، یعنی همان ذائقه و دیگری نظامی از رویههای ایجادکنندة اعمال قابل طبقهبندی که تعامل این دو نظام سبک زندگی را ایجاد میکند (شالچی، 1386: 101). بنابراین سبک زندگى فرهنگى را مىتوان نوعى نظم منطقى در مصرف کالاهاى فرهنگى نامید و با کمک آن وجوه تمایز و تشابه مصرف کنندگان فرهنگى را هویدا کرد. بزرگترین ارمغان الگوهاى مصرف، همین وجه تمایز آن است و همین وجه در صور فرهنگى است که مىتواند به سطح نخبگى، میانمایگى و عوامى آحاد جامعه دست یابد (ریکی، 1993 به نقل از اباذری و کاظمی، 1384: 184).
سبک زندگی، دارای تعاملی دوسویه با سرمایة فرهنگی است. سرمایة فرهنگیِ فرد یا خانواده میتواند سبب ایجاد برخی سبکهای زندگی شود و سبک زندگی نیز میتواند در جهت افزایش سرمایة فرهنگی باشد. این رابطه برای نظامهای اجتماعی جدید که یکی از راههای اساسی تحرک اجتماعی در آنها موفقیت تحصیلی است، بسیار اهمیت دارد (فاضلی، 1386: 181).
پس تا اینجا میتوان گفت که ذائقۀ فرهنگى تابعى از سرمایۀ فرهنگى به شمار مى رود و اساساً همین ذوق و قریحۀ فرهنگى است که داورى زیبایىشناختى افراد را مىسازد و در نهایت بر انتخابهاى فرهنگى ایشان تأثیر مىگذارد. پس آنچه موجب مصرف فرهنگى متعالىتر است، داشتن سرمایۀ فرهنگى بیشتر است که کیفیتى منحصراً ذهنى است. بدین ترتیب مصرف فرهنگى نوعى الگوى رفتارى عام نیست (توسلی و خادمیان، 1386: 5-54). با این تفاسیر افراد دارای سرمایه فرهنگی متفاوت الگوی رفتاری و مصرفی متفاوت و سبک زندگی متفاوتی خواهند داشت.
بنابراین، میتوان چنین عنوان کرد که مصرف فرهنگی مستلزم پردازش اطلاعات فرهنگی و یا زیبایی شناختی است (ونایجک، 1997). تروسبی (1994)[13]، در تجزیه و تحلیل مصرف فرهنگی، ذائقه برای هنرهای مختلف را به عنوان فرایندی سه مرحلهای تفسیر میکند: 1) رضایت کنونی و موجود 2) انباشت دانش 3) انباشت دانش و تجربۀ مؤثر بر مصرف آینده. این بدین معنی است که فرایند مصرف مبتنی بر میزان اطلاعات جمعآوری شده بهوسیلۀ افراد است( دیانجلو[14] و همکاران، 2010: 1374). گانزبوم (1982) استدلال میکند که رابطۀ مثبت بین دستیابی به آموزش و مشارکت در فرهنگ سطح بالا، نتیجۀ پیچیدگی فزایندۀ محصولات فرهنگی بهعنوان حرکت از فرهنگی عامه به فرهنگ سطح بالاست. فرهنگ سطح بالا دارای اطلاعات پیچیدهتری برای رمزگشایی و تفسیر شدن بهوسیلۀ مصرفکنندۀ فرهنگی است. به نظر میرسد که افراد با هوش به احتمال زیاد، پردازش اطلاعات پیچیده را خوشایندتر و چالشبرانگیزتر از افراد با قابلیت فکری کمتر تجربه میکنند، یعنی افرادِ با تحصیلات بالا، سرگرمیهای لذتبخشتری در مصرف فرهنگ سطح بالا به نسبت کمتر تحصیل کردهها پیدا میکنند (ونایجک، 1997: 199). وقتی چنین عنوان میشود که ذائقۀ فرهنگى تابعى از سرمایۀ فرهنگى است و همین ذوق و قریحۀ فرهنگى داورى زیبایىشناختى افراد را مىسازد و در نهایت بر انتخابهاى فرهنگى ایشان تأثیر مىگذارد. بوردیو با طرح مفهوم سرمایۀ فرهنگی، نقش دانش، تحصیلات و آموزش و پرورش را در تشکیل سرمایۀ فرهنگی افراد و متعاقب آن، در مصرف فرهنگی نشان میدهد. بوردیو (1983) چهار شکل از سرمایه را تشخیص داد؛ اقتصادی، فرهنگی، نمادین و سرمایۀ اجتماعی(پورتس، 1385: 309). سرمایۀ فرهنگی شامل اموری نظیر محصولات فرهنگی (مانند کتاب، اثر نقاشی و...)، کسب مدرک تحصیلی، انواع صلاحیت معتبر و مشروع و... است (شویره و دیگران، 1385: 99-100). بوردیو حس میکرد که در جامعههای مرفه غربی پس از جنگ، سرمایۀ فرهنگی از مهمترین عوامل بختهای زندگی است و زیر پوشش استعداد فرد و شایستگی دانشگاهی، به توزیع نابرابر سلسله مراتب محافظهکارانۀ اجتماعی یاری میرساند (واکان، 1387). بوردیو اصرار دارد که فرهنگ جزئی از سازمان اجتماعی سلطه است. انسانها امروزه بر سر کنترل، تولید و چرخش معانی با یکدیگر مبارزه میکنند، به این دلیل است که فرهنگ نقش محوری برای پویشهای نابرابری اجتماعی دارد. مطالعات بوردیو نقش فرهنگ را در نابرابریهایی که بنیانی طبقاتی دارد، بررسی میکنند (سیدمن، 1388: 199-200). از نظر بوردیو فرهنگ گسترۀ نسبتاً وسیعی است که تولید مادی و نمادین آثار فرهنگی را شامل میشود که وی از آن به سرمایۀ فرهنگی تعبیر میکند. این سرمایه شامل اموری نظیر محصولات فرهنگی (مانند کتاب، اثر نقاشی و...) و فعالیتهایی نظیر حضور در کنسرت موسیقی، بازدید از موزهها و جشنوارهها، تماشای مسابقات ورزشی، حضور در مدرسۀ مناسب و کسب مدرک تحصیلی است (مقدس جعفری و دیگران: 1386: 87).
مصرف فرهنگی بهشدت مرتبط با ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی- اقتصادی یک فرد و خاستگاه خانوادگیاش است. دلیل اصلی برای این ارتباط این واقعیت است که مصرف فرهنگی نیاز به منابع فرهنگی دارد که از نسلی به دیگری منتقل میشوند. منابع فرهنگی، همچنین به عنوان سرمایۀ فرهنگی نام برده شده که معمولاً شامل دانش فرهنگی و هنری، آداب مناسب و شایسته، پیچیدگی شناختی و ذائقه «خوب» هستند (بوردیو، 1984 به نقل از ونایجک، 1999: 309-310). از افراد با تحصیلات عالیه انتظار میرود که مقدار معینی سرمایۀ فرهنگی بالا[15] در اختیارشان باشد. مطالعات تجربی در واقع به طور مکرر تأیید کرده که تحصیلکردههای عالیه، فعالیت فرهنگی بیشتری به نسبت افراد با تحصیلات پایینتر دارند( گانزبوم، 1989). این موارد بهخصوص در مشارکت فرهنگی بیرون از خانه (حوزۀ عمومی) و نیز در مطالعه کردن است (نولس و کرایکمپ[16]، 1998).
بخش بزرگی از این تفاوتها در فعالیت فرهنگی میتواند به سطوح آموزشی نسبت داده شود و بخش کم این تفاوتها ناشی از وضعیت شغلی افراد است (باکر[17]، 1985). پیشزمینههای خانوادگی نیز همچنین نقش مهمی در این تفاوتها بازی میکنند؛ داشتن والدین و خواهر و برادر فعال فرهنگی، علاقه شخص را به فرهنگ و هنرهای مختلف به شدت افزایش میدهد ( وناجیک، 1999و 1997).
بنابراین به طورکلی میتوان گفت که تحصیلات نقش مهمی در نوع و شیوۀ مصرف فرهنگی افراد دارد. تحصیلات میتواند میزان سرمایۀ فرهنگی و منابع فرهنگی در اختیار افراد را تحت تأثیر قرار دهد و در نوع و شیوۀ مصرف یا سبک زندگی خاص افراد مؤثر واقع شود. علاوه براین تحصیلات باعث میشود که مشارکت و فعالیت فرهنگی افراد فزونی یابد و افراد پیچیدگی شناختی و ذائقۀ خوب پیدا کنند.
روش تحقیق
روش این تحقیق تحلیل ثانویه است. لذا، توجه ما عمدتاً بر تحلیل دادهها تمرکز داشت تا گردآوری آن (بیکر، 1386: 309). بنابراین این مقاله با اتکاء به روش «تحلیل ثانویه[18]» به تجزیه و تحلیل دادههای ملی مستخرج از طرح «بررسی و سنجش شاخصهای فرهنگ عمومی کشور» که توسط «شورای فرهنگ عمومی» انجام شده میپردازد. این طرح که توسط یک تیم ملی و حرفهای گسترده مدیریت و اجرا (شرکت پژوهشگران خبره پارس[19]) و در مقیاس ملی در سال 1389 انجام شد و کلیه شهرها، روستاها، کلانشهرها و قومیتها و... را تحت پوشش قرار داد. تحلیلهای این تحقیق مبتنی بر دادههای شهر تهران است. اطلاعات دادهها از طریق پرسشنامه گردآوری شده است. جامعۀ آماری مورد مطالعه در این تحقیق تمامی افراد 15 سال به بالای ساکن در شهر تهران هستند و نمونهگیری نیز به صورت تصادفی و براساس بلوکبندی شهر تهران بوده است. حجم نمونه نیز 346 نفر بوده است.
در این تحقیق سعی شد تا با تحلیل دادههای مربوط به موضوعاتی نظیر «میزان استفاده از امکانات پخش تصویر (دستگاه ویدئو، پخشکننده سی.دی و دی.وی.دی و...) یا همان میزان استفاده از امکانات بصری مختلف، تماشای انواع مختلف فیلم، میزان گوش دادن به موسیقی و انواع موسیقی گوش داده شده، میزان رفتن به سینما و و تئاتر» که توسط پرسشگران جمعآوری و در نرمافزار spss وارد شده بود، تصویری توصیفی و تحلیلی از وضعیت مصرف فرهنگی براساس میزان سرمایۀ فرهنگی در اختیار شهروندان در شهر تهران ارائه کنیم. در این تحقیق متغیر تحصیلات نشانگر میزان سرمایۀ فرهنگی در اختیار فرد است و در آن از بیسواد تا پایان ابتدایی: تحصیلات پایین، از پایان ابتدایی تا دیپلم: تحصیلات متوسط، و از دانشجو، فوق دیپلم و کمتر از لیسانس تا لیسانس و بالاتر: تحصیلات بالا در نظر گرفته شده است.
یافتههای تحقیق
الف) یافتههای توصیفی
1) وضعیت استفاده از امکانات بصری پاسخگویان
جدول شمارۀ 1: آمارههای توصیفی وضعیت استفاده از امکانات بصری (دستگاه ویدئو، پخشکنندهCD وDVD) پاسخگویان بر حسب تحصیلات
تحصیلات |
تعداد پاسخگویان* |
درصد پاسخگویان |
میانگین (ساعت) |
انحراف استاندارد |
پایین |
70 |
22/0 |
23/1 |
096/2 |
متوسط |
173 |
53/0 |
26/5 |
90/7 |
بالا |
82 |
25/0 |
87/5 |
29/7 |
ازکل 346 نفر حجم نمونه در این آیتم، 3 نفر استفاده نکرده، 3 نفر پرسیده نشده و 15 نفر نمیدانم/ بیجواب هستند.
آمارههای توصیفی وضعیت استفاده از امکانات بصری پاسخگویان برحسب تحصیلات نشان میدهد که میانگین استفاده افراد با تحصیلات پایین از این امکانات برابر با 23/1 ساعت، افراد با تحصیلات متوسط برابر با 26/5 ساعت و در میان افراد با تحصیلات بالا برابر با 87/5 ساعت است. این یافتهها نشان میدهد که با افزایش تحصیلات میزان استفاده از این امکانات نیز بهطور چشمگیری افزایش مییابد. اما در بررسیهای مصرف فرهنگی، میزانهای استفاده از محصولات فرهنگی، تنها یک بعد از قضیه است که افراد میتوانند برحسب وضعیتهای ویژۀ خود همچون سطوح مختلف تحصیلات میزانهای متفاوتی از مصرف فرهنگی داشته باشد که نشانگر سطوح مصرف میباشد. بٌعد دیگر قضیه مربوط به نوع مصرف و انتخاب انواعی از محصولات از میان محصولات مختلف مصرف فرهنگی است، همچون انتخاب نوع فیلم و نوع موسیقی که نشانگر نخبگی، میانمایگی یا عوامی شیوۀ مصرف افراد است. بنابراین در اینجا بهجز سطوح مصرف امکانات بصری، نوع مصرف نیز در جدول شمارۀ 2 آمده است.
جدول شمارۀ 2: تماشای انواع برنامهها با امکانات بصری(مانندویدئو ، سی دی و دی ودی) توسط پاسخگویان برحسب تحصیلات (اولویت 1)
تحصیلات نوع برنامه |
پایین |
متوسط |
بالا |
|||
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
|
فیلمهای آموزشی |
3 |
1/4 |
15 |
3/8 |
7 |
9/7 |
فیلم سینمایی ایرانی |
13 |
8/17 |
70 |
9/38 |
27 |
3/30 |
فیلم سینمایی خارجی |
2 |
7/2 |
27 |
0/15 |
25 |
1/28 |
کارتون |
3 |
1/4 |
3 |
7/1 |
3 |
4/3 |
موسیقی، شو و سرگرمی |
2 |
7/2 |
16 |
9/8 |
10 |
2/11 |
مراسم و مجالس مذهبی |
5 |
8/6 |
7 |
9/3 |
3 |
4/3 |
سایر |
0 |
0/0 |
1 |
6/0 |
0 |
0/0 |
استفاده نمی کنم |
43 |
9/58 |
40 |
2/22 |
13 |
6/14 |
پرسیده نشده یا بی جواب |
2 |
8/2 |
1 |
6/0 |
1 |
1/1 |
مجموع |
73 |
0/100 |
180 |
0/100 |
89 |
0/100 |
جدول شمارۀ 2 نشان میدهد که بیشترین استفاده از این امکانات در میان افراد با تحصیلات پایین برای تماشای فیلمهای سینمایی ایرانی با 8/17 درصد و مراسم و مجالس مذهبی با 8/6 درصد بوده است، همچنین 9/58 درصد از افراد با تحصیلات پایین از این امکانات استفاده نمیکنند. در میان افراد با تحصیلات متوسط نیز بیشترین استفاده از این امکانات برای تماشای فیلمهای سینمایی ایرانی با 9/38 درصد و فیلمهای سینمایی خارجی با 15 درصد بوده است. این در حالی است که 2/22 درصد از این گروه از این امکانات استفادهای نمیکنند. در میان افراد با تحصیلات بالا نیز، بیشترین استفاده از این امکانات برای تماشای فیلمهای سینمایی ایرانی با 3/30 درصد و فیلمهای سینمایی خارجی با 1/28 درصد بوده است. همچنین 6/14 درصد از این گروه از این امکانات استفاده نمیکنند.
در هر سه گروه بیشترین استفاده از این امکانات برای تماشای فیلمهای سینمایی ایرانی بوده است. اما در میان افراد با تحصیلات متوسط و بالا، بعد از فیلمهای ایرانی، فیلمهای خارجی در رتبۀ بعدی استفاده قرار دارند. همچنین اولویت دوم پاسخگویان در استفاده از این امکانات همخوانی نزدیکی با اولویت اول آنها دارد.
اما در اینجا نکتۀ مهمی که وجود دارد این است که با افزایش تحصیلات از میزان کسانی که از این وسایل استفاده نمیکنند کاسته میشود. علاوه براین با مرور انواع برنامههای تماشا شده پاسخگویان در سطوح مختلف تحصیلات مشخص میشود که استفاده از این ابزارها در میان افراد با تحصیلات متوسط و بالا برای دیدن فیلمهای سینمایی خارجی و استفاده از آنها بهمنظور برنامههای سرگرمی موسیقی، شو و اوقات فراغت به نسبت افراد با تحصیلات پایین نمود بیشتری دارد.
جدول شماره 3: انواع فیلمهای تماشا شده توسط پاسخگویان برحسب تحصیلات (اولویت 1)
تحصیلات نوع فیلم |
پایین |
متوسط |
بالا |
|||
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
|
اجتماعی |
13 |
8/17 |
55 |
6/30 |
27 |
3/30 |
وسترن |
0 |
0/0 |
1 |
6/0 |
0 |
0/0 |
دفاع مقدس |
2 |
7/2 |
12 |
7/6 |
2 |
2/2 |
رزمی |
1 |
4/1 |
9 |
0/5 |
1 |
1/1 |
پلیسی-حادثهای |
4 |
5/5 |
16 |
9/8 |
11 |
4/12 |
ملودرام |
0 |
0/0 |
2 |
1/1 |
3 |
4/3 |
کمدی |
2 |
7/2 |
13 |
2/7 |
9 |
1/10 |
وحشت |
0 |
0/0 |
4 |
2/2 |
6 |
7/6 |
کودک و نوجوان |
0 |
0/0 |
3 |
7/1 |
1 |
1/1 |
علمی-تخیلی |
0 |
0/0 |
4 |
2/2 |
3 |
4/3 |
معناگرا |
1 |
4/1 |
2 |
1/1 |
4 |
5/4 |
سیاسی |
0 |
0/0 |
1 |
6/0 |
0 |
0/0 |
تاریخی |
1 |
4/1 |
4 |
2/2 |
1 |
1/1 |
فیلم سینمایی تماشا نمیکنم |
4 |
5/5 |
13 |
2/7 |
6 |
7/6 |
استفاده نمیکنم |
43 |
9/58 |
40 |
2/22 |
13 |
6/14 |
بیپاسخ یا پرسیده نشده |
2 |
7/2 |
1 |
6/0 |
2 |
2/2 |
مجموع |
73 |
0/100 |
180 |
0/100 |
89 |
0/100 |
در میان انواع فیلمها نیز، بیشترین نوع فیلمهای مورد تماشا در میان افراد با تحصیلات پایین فیلمهای اجتماعی با 8/17 درصد و پلیسی حادثهای با 5/5 درصد بوده است. در میان افراد با تحصیلات متوسط نیز فیلمهای اجتماعی با 6/30 درصد و پلیسی حادثهای با 9/8 درصد بیشترین اقبال را داشتند. افراد با تحصیلات بالا نیز فیلمهای اجتماعی و پلیسی حادثهای را به ترتیب با 3/30 درصد و 4/12 درصد بیشتر از انواع دیگر تماشا کردهاند. یافتهها نشان میدهد که در هر سه گروه تحصیلی فیلمهای اجتماعی و پلیسی -حادثهای از اقبال بیشتری برخوردار بودند.
2) وضعیت مصرف موسیقی پاسخگویان
جدول شماره 4: آمارههای توصیفی وضعیت مصرف موسیقی پاسخگویان برحسب تحصیلات
تحصیلات |
تعداد پاسخگویان* |
درصد پاسخگویان |
میانگین(ساعت) |
انحراف استاندارد |
پایین |
69 |
21/0 |
808/0 |
53/1 |
متوسط |
171 |
53/0 |
448/2 |
99/2 |
بالا |
82 |
26/0 |
55/2 |
86/2 |
ازکل 346 نفر حجم نمونه در این آیتم 3 نفر استفاده نکرده، 2 نفر پرسیده نشده، 12 نفر نمیدانم/ بیجواب و 7 نفر سایر هستند.
یکی از گونههای مهم مصرف فرهنگی، مصرف موسیقی است و علاوه براین یکی از اشکال گذران اوقات فراعت به شمار میرود. دادههای جدول شمارۀ 4 نشان میدهد که میانگین مصرف موسیقی در میان افراد با تحصیلات پایین برابر با 8/0 ساعت، در میان افراد با تحصیلات متوسط برابر با 448/2 ساعت و در میان بزرگسالان برابر با 55/2 ساعت است. آنچه که در این جدول مشخص است، با افزایش تحصیلات میزان مصرف موسیقی افزایش مییابد به گونهای که با افزایش تحصیلات میزان مصرف موسیقی بیش از سه برابر شده است.
جدول شماره 5: انواع موسیقی گوش داده شده توسط پاسخگویان برحسب تحصیلات (اولویت1)
تحصیلات نوع موسیقی |
پایین |
متوسط |
بالا |
|||
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
فراوانی |
درصد |
|
موسیقی سنتی |
20 |
4/27 |
69 |
3/38 |
36 |
4/40 |
موسیقی پاپ ایرانی |
4 |
5/5 |
45 |
0/25 |
22 |
7/24 |
موسیقی راک ایرانی |
0 |
0/0 |
6 |
3/3 |
1 |
1/1 |
موسیقی رپ ایرانی |
0 |
0/0 |
9 |
0/5 |
3 |
4/3 |
موسیقی محلی ایرانی |
5 |
8/6 |
5 |
8/2 |
2 |
2/2 |
موسیقی کلاسیک غربی |
0 |
0/0 |
5 |
8/2 |
8 |
0/9 |
موسیقی پاپ یا جاز غربی |
1 |
4/1 |
3 |
7/1 |
3 |
4/3 |
موسیقی راک، متال و رپ غربی |
0 |
0/0 |
0 |
0/0 |
2 |
2/2 |
گوش نمیدهم |
40 |
8/54 |
38 |
1/21 |
12 |
5/13 |
بیپاسخ یا پرسیده نشده |
3 |
1/4 |
0 |
0/0 |
0 |
0/0 |
مجموع |
73 |
0/100 |
180 |
0/100 |
89 |
0/100 |
یافتههای جدول شمارۀ 5 هم نشان میدهد که بیشترین نوع موسیقی گوش داده شده در میان افراد با تحصیلات پایین مربوط به موسیقی سنتی با 4/27 درصد، موسیقی محلی ایرانی با 8/6 درصد و موسیقی پاپ ایرانی با 5/5 درصد است. در میان افراد با تحصیلات متوسط نیز، موسیقی سنتی با 3/38 درصد، موسیقی پاپ ایرانی با 25 درصد و موسیقی رپ ایرانی با 5 درصد بیشترین نوع موسیقی گوش داده هستند. در میان افراد با تحصیلات بالا نیز، بیشترین اقبال به موسیقی سنتی با 4/40 درصد، پاپ ایرانی با 7/24 درصد و موسیقی کلاسیک غربی با 9 درصد است. در بین گروههای تحصیلی نیز، 8/54 درصد از افراد با تحصیلات پایین، 1/21 درصد از افراد با تحصیلات متوسط و 5/13 درصد از افراد با تحصیلات بالاتر موسیقی گوش نمیدهند. آنچه که مشخص است این است که در بین هر سه گروه موسیقی سنتی ایرانی و سپس موسیقی پاپ ایرانی اقبال بیشتری از طرف پاسخگویان داشته است. در اولویت دوم پاسخگویان نیز هر سه نوع موسیقی با اندک تغییراتی و تغییر اولویتی بیشترین اقبال را دارند. اما نکتۀ مهم این است که با افزایش تحصیلات از میزان افرادی که اصلاً به موسیقی گوش نمیدهند، بهشدت کاسته میشود. یعنی تحصیلات نقش مهمی در میزان مصرف موسیقیایی افراد دارد.
همچنین در اینجا میتوان چنین تحلیل کرد که اگر موسیقی سنتی و کلاسیک را جز موسیقیهای نخبهگزین و مورد انتخاب افرادِ با مصرف فرهنگی سطحبالا در نطر بگیریم، درصدهای استفاده از موسیقی سنتی با افزایش تحصیلات به طرز چشمگیری افزایش پیدا میکند. همچنین در موسیقی کلاسیک نیز وضعیت بدین منوال است (جدول شمارۀ 5). بنابراین میتوان مسامحتاً چنین عنوان کرد که با افزایش سرمایۀ فرهنگی مصرف فرهنگی نیز نخبهگزینتر میشود.
3) وضعیت رفتن به سینما و تئاتر در میان پاسخگویان
جدول شمارۀ 6: آمارههای توصیفی وضعیت رفتن به سینما و تئاتر پاسخگویان برحسب تحصیلات
نوع مصرف فرهنگی |
تحصیلات |
تعداد پاسخگویان |
درصد پاسخگویان |
میانگین (دفعات مراجعه در سال) |
انحراف استاندارد |
رفتن به سینما |
پایین |
73 |
21/0 |
328/0 |
41/1 |
متوسط |
179 |
53/0 |
64/1 |
67/2 |
|
بالا |
88 |
26/0 |
22/3 |
14/6 |
|
رفتن به تئاتر |
پایین |
70 |
21/0 |
014/0 |
119/0 |
متوسط |
180 |
53/0 |
105/0 |
388/0 |
|
بالا |
88 |
26/0 |
409/0 |
068/1 |
از گونهها و اشکال مهم مصرف فرهنگی و گذران اوقات فراغت رفتن به سینما و تئاتر است. آمارههای توصیفی وضعیت رفتن به سینما در بین پاسخگویان برحسب تحصیلات نشان میدهد که میانگین رفتن به سینمای افراد با تحصیلات پایین برابر با 328/0 بار (دفعه) در سال، افراد با تحصیلات متوسط برابر با 64/1 بار (دفعه) در سال و افراد با تحصیلات بالا برابر 22/3 بار (دفعه) در سال است. این آمارها نشان میدهد که افراد با تحصیلات بالا بیشترین مراجعه به سینما را داشتهاند و رفتن آنها به سینما خیلی بیشتر از افراد با تحصیلات متوسط و بخصوص پایین بوده است. بهطوریکه با افزایش تحصیلات میزان رفتن به سینما زیاد شده است. وضعیت رفتن به تئاتر نیز نشان میدهد که افراد با تحصیلات پایین کمترین استفاده از تئاتر را داشته و 014/0 بار (دفعه) در سال به تئاتر رفتهاند، گروه تحصیلی با تحصیلات متوسط با 105/0 بار (دفعه) در سال و گروه تحصیلی با تحصیلات بالاتر با میانگین 409/0 بار (دفعه) در سال بیشترین میزان رفتن به تئاتر را داشتهاند. در اینجا نیز مشخص است که با افزایش تحصیلات میزان رفتن به تئاتر بیشتر شده است.
ب) یافتههای تحلیلی
بررسی رابطه میان تحصیلات و الگوهای مصرف فرهنگی
1- بررسی تفاوت میزان استفاده از امکانات بصری با توجه به سطوح مختلف تحصیلات
جدول شمارۀ 7: آزمون مقایسه میانگین میزان استفاده از امکانات بصری بر حسب تحصیلات
متغیر وابسته |
متغیر مستقل |
میانگین |
انحراف معیار |
مقدار F |
سطح معناداری |
|
میزان استفاده از امکانات بصری |
تحصیلات |
پایین |
235/1 |
096/2 |
488/10 |
000/0 |
متوسط |
263/5 |
90/7 |
||||
بالا |
872/5 |
29/7 |
یافتههای جدول شمارۀ 7 نشان میدهد که بین گروههای تحصیلی و میزان استفاده از امکانات بصری تفاوت معناداری وجود دارد. مقدار F به دست آمده در این رابطه با سطح معنیداری 000/0 برابر با 48/10 است. پس میتوان گفت که با اطمینان 99 درصد بین تحصیلات و میزان استفاده از امکانات بصری به لحاظ آماری تفاوت وجود دارد. همچنین براساس آزمون LSD تفاوت میانگین بین تحصیلات متوسط و پایین و نیز تحصیلات بالا و پایین معنیدار است. به عبارت دیگر، میزان استفاده از امکانات بصری در میان افراد با تحصیلات متوسط بیشتر از افراد با تحصیلات پایین بوده و در میان افراد با تحصیلات بالا نیز بیشتر از افراد با تحصیلات پایین بوده است.
2- بررسی تفاوت میزان گوش دادن به موسیقی با توجه به سطوح مختلف تحصیلات
جدول شمارۀ 8: آزمون مقایسۀ میانگین میزان گوش دادن به موسیقی برحسب تحصیلات
متغیر وابسته |
متغیر مستقل |
میانگین |
انحراف معیار |
مقدار F |
سطح معناداری |
|
میزان گوش دادن به موسیقی |
تحصیلات |
پایین |
808/0 |
53/1 |
386/10 |
000/0 |
متوسط |
448/2 |
99/2 |
||||
بالا |
553/2 |
85/2 |
مقدار آزمون F برابر با 386/10 و سطح معنیداری برآورد شده قابل قبول است (000/0S=). پس میتوان گفت که با اطمینان 99 درصد بین تحصیلات و گوش دادن به موسیقی به لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود دارد. براساس آزمون LSD نیز تفاوت میانگین بین گروههای تحصیلی متوسط و پایین و نیز تحصیلات بالا و پایین معنیدار است. به عبارت دیگر میزان گوش دادن به موسیقی در میان افراد با تحصیلات متوسط بیشتر از افراد با تحصیلات پایین بوده و در میان افراد با تحصیلات بالا نیز بیشتر از افراد با تحصیلات پایین بوده است.
3- بررسی تفاوت میزان رفتن به سینما با توجه به سطوح مختلف تحصیلات
جدول شمارۀ 9: آزمون مقایسه میانگین میزان رفتن به سینما بر حسب تحصیلات
متغیر وابسته |
متغیر مستقل |
میانگین |
انحراف معیار |
مقدار F |
سطح معناداری |
|
میزان رفتن به سینما |
تحصیلات |
پایین |
328/0 |
41/1 |
230/12 |
000/0 |
متوسط |
648/1 |
67/2 |
||||
بالا |
227/3 |
14/6 |
جدول شمارۀ 9 نشان میدهد که مقدار آزمون F آزمون برابر با 23/12 شده است و سطح معنیداری برآورد شده قابل قبول است (000/0S=). پس میتوان گفت که با اطمینان 99 درصد بین گروههای تحصیلی و رفتن به سینما به لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود دارد. براساس آزمون LSD تفاوت میانگین بین تحصیلات متوسط و پایین و نیز بین تحصیلات بالا و متوسط و بالا و پایین معنیدار است. به عبارت دیگر، میزان رفتن به سینما در میان افراد با تحصیلات متوسط بیشتر از افراد با تحصیلات پایین بوده و در میان افراد با تحصیلات بالا نیز بیشتر از افراد با تحصیلات متوسط و پایین بوده است.
4- بررسی تفاوت میزان رفتن به تئاتر با توجه به سطوح مختلف تحصیلات
جدول شمارۀ 10: آزمون مقایسۀ میانگین میزان رفتن به تئاتر برحسب تحصیلات
متغیر وابسته |
متغیر مستقل |
میانگین |
انحراف معیار |
مقدار F |
سطح معناداری |
|
میزان رفتن به تئاتر |
تحصیلات |
پایین |
0143/0 |
119/0 |
831/9 |
000/0 |
متوسط |
105/0 |
388/0 |
||||
بالا |
409/0 |
068/1 |
یافتههای جدول شمارۀ 10 نشان میدهد که بین تحصیلات و میزان رفتن به تئاتر تفاوت وجود دارد. مقدار F به دست آمده در این رابطه با سطح معنیداری 000/0 برابر با 831/9 است. پس میتوان گفت که با اطمینان 99 درصد بین گروههای تحصیلی و میزان رفتن به تئاتر به لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود دارد. براساس آزمون LSD تفاوت میانگین بین تحصیلات بالا و متوسط و نیز بین تحصیلات بالا و پایین معنیدار است. به عبارت دیگر میزان رفتن به تئاتر در میان افراد با تحصیلات بالا بیشتر از افراد با تحصیلات متوسط و پایین بوده است.
این یافتهها چندین موضوع را نشان میدهند:
- مصرف فرهنگی، هم در سطوح و میزانهای مصرف و هم در الگو یا شیوه یا ترجیح مصرف، در میان افراد با تحصیلات مختلف تفاوت داشت. بهنوعی تحصیلات با انباشت منابع و سرمایههای فرهنگی در افراد به شکلدهی شیوههای خاصی از مصرف دستزده است و آن نیز در کنار خود باعث شکلگیری سبک زندگی خاصی شده است تا از طریق آن افراد بتوانند تمایز خود را در میان انبوهی آدمها در کلانشهر نشان دهند.
- با توجه به اینکه در ایران تحصیلات نقش مهمی در تغییر طبقه و پایگاه و سرمایههای در اختیار فرد دارد، با کسب تحصیلات و متعاقب آن انباشت منابع و سرمایه فرهنگی، افراد از این طریق جایگاه خود را در ساختارهای جامعه تثبیت کرده و با توجه به میدانی که به آن تعلق دارند و سرمایههایی که در اختیار دارند ذائقۀ خود را شکل داده و سبک زندگی خاص خود را شکل میدهند که در سطح، نوع و شیوه مصرف متفاوت است.
- بنابراین، تحصیلات نه به خودی خود بلکه با ارائۀ امکانهایی، فرایند دستیابی و انباشت منابع و سرمایۀ فرهنگی را تسهیل میکند و باعث میشود تا دسترسی به منابع و سرمایۀ فرهنگی صورت گیرد. مصرف فرهنگی هم، بهخصوص فرهنگِ سطح بالا، نیاز به منابع و سرمایههای فرهنگی دارد.
جمعبندی و نتیجهگیری
برای انتخاب انواع و شیوههای مختلف مصرف فرهنگی و به تبع آن سبک زندگی فرهنگیِ خاصی، نیاز به منابع و سرمایۀ فرهنگی است. برای دستیابی به منابع و سرمایۀ فرهنگی نیز دانش و تحصیلات نقش مهمی را ایفا میکنند. این مورد (دسترسی به دانش و تحصیلات) بهخصوص در کشورهای در حال توسعه و از جمله ایران که تحصیلات نقش مهمی در تحرک اجتماعی افراد دارند، اهمیت اساسی دارد.
تحصیلات فرایند دستیابی به فرهنگ سطحِ بالا را برای افراد مقدورتر کرده و امکان استفاده از مصرف فرهنگی بالا را برای افراد در پی دارد. همچنین تحصیلات باعث میشود تا علاوهبر میزان استفاده بیشتر از محصولات فرهنگی، مشارکت فرهنگی افراد نیز افزایش پیدا کند. در این تحقیق نیز با در نظر گرفتن تحصیلات به عنوان متغیر مستقل، شیوهها، الگوها و میزان مصرف فرهنگی شهروندان تهرانی در حوزههایی چون استفاده از امکانات بصری، تماشای انواع فیلم، گوش دادن به انواع موسیقی، رفتن به سینما و تئاتر مورد بررسی قرار گرفته است. یافتههای این تحقیق با توجه به حوزۀ مورد مطالعه آن یعنی در شهر تهران، میتواند در سیاستگذاریها و برنامهریزیهای شهری تهران مورد استفاده قرار گیرد.
نتایج نشاندهندۀ آن است که بین سطح تحصیلات و مصرف فرهنگی تفاوت معناداری وجود دارد. بهطوریکه میزان استفاده از امکانات بصری، میزان مصرف موسیقی و رفتن به سینما و تئاتر با افزایش تحصیلات به طرز چشمگیری افزایش یافته است. تحقیقات پیشین هم در ایران (فاضلی، ۱۳۸۲ و ۱۳۸۴) نشان میدهد که مصرف فرهنگی به شدت تعیینکنندة میزان سرمایة فرهنگی افراد است. گانزبوم (1982) نیز اشاره میکند که تفاوتهای فردی در ظرفیت پردازش اطلاعات که با آموزش افزایش مییابد، در تفاوتهای الگوهای مصرف فرهنگی منعکس میشود. میزان استفاده از محصولات فرهنگی نیز به نوبۀ خود نشان از مشارکت فرهنگی افراد دارد. بهطوریکه با افزایش تحصیلات میزان کسانی که از امکانات بصری استفاده میکنند، افزایش مییابد. در زمینۀ مصرف موسیقی نیز با افزایش تحصیلات میزان مصرف موسیقی افزایش مییابد بهگونهای که میانگین مصرف موسیقی افراد با تحصیلات متوسط و بالا حدود سه برابر افراد با تحصیلات پایین است، همچنین در رفتن به سینما و تئاتر نیز وضعیت به همین ترتیب است؛ یعنی افراد با تحصیلات بالاتر مراجعه بیشتری در طی سال به سینما و تئاتر دارند. لذا میتوان گفت که با افزایش تحصیلات میزان مشارکت فرهنگی افراد افزایش یافته است که با یافتههای ونایجیک (1999) در یک راستاست. همچنین به وضوح مشخص است که فعالیت فرهنگی افراد با تحصیلات بالا بیشتر از افراد با تحصیلات پایین است که با یافتههای گانزبوم (1989) مطابقت دارد.
بنابراین بهطورکلی میتوان گفت که با افزایش تحصیلات میزان استفاده از محصولات فرهنگی در میان افراد افزایش مییابد. علاوه براین، ذائقههای متفاوت افراد نیز در استفاده از محصولات فرهنگی خود را نشان میدهند، این مورد بهخصوص خود را در مصرف انواع موسیقی و فیلم و در استفاده از سینما و تئاتر به طور بارزتری نشان میدهد بهطوریکه افراد با تحصیلات بالاتر بیشتر از تئاتر و سینما استفاده کرده و انواع موسیقیهای نخبهگرا را مصرف میکنند.
این یافتهها نشان میدهند که در برنامهریزی برای گذران اوقات فراغت شهروندان و مصرف فرهنگی آنها، مدیریت شهری تهران باید به علایق و سلیقههای مختلف شهروندان با توجه به سطح تحصیلات آنها توجه کند. بهعلاوه، هرچه میزان سرمایۀ فرهنگی شهروندان افزایش پیدا کند، میزان مشارکت فرهنگی آنها نیز در حوزههای فرهنگی و هنری در شهر افزایش مییابد. بنابراین باید در جهت افزایش سرمایۀ فرهنگی شهروندان اقدام نماید. همچنین مدیریت شهری تهران میتواند به تشویق و ترغیب بیشترِ گونههای مردمپسند و باکیفیت موسیقی بهخصوص موسیقی سنتی و ایرانی، تولید و پخش فیلمهای مناسب و همراه با ویژگیهای اسلامی- ایرانی و دارای پیامهای مختلف اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی و...، و فراهم کردن امکانات و فضاهای سینمایی و تئاتری در نقاط مختلف شهر اقدام کند.
منابع
[1]عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، abkalantari@ut.ac.ir
[2] دکتری جامعهشناسی توسعه روستایی
[3]دانشجوی کارشناسی ارشد رفاه اجتماعی، دانشگاه تهران
[4] Bourdieu
[5] Van Eijck
[6] Bukodic
[7] Zavisca
[8] Van Rees
[9] Torche
[10] De Graaf
[11] Status maximisation hypothesis
[12] Ganzeboom
[13] Throsby
[14] D’Angelo
[15] High-cultural capital
[16] Knulst and Kraaykamp
[17] Bakker
[18] Secondery analysis