The usefulness of critical discourse according to Fairclough in analyzing the concrete texts: the analysis of media text focusing on current social and economic crisis in Europe and the U.S.

Document Type : Research Article

Authors

Abstract

First, Fairclough has considered the concrete texts in a linguistic position, then identified discourses which is based on the text and finally describe their dependency to micro social theories. His purpose has been to aware consumer of media texts in critical language. Every text leads readers towards an understanding of certain facts. The main concern of Fairclough has been the identification of critical discourse and knowledge implicit in the text of the audience when reading the texts.
In this paper following the Fairclough method of media texts we have indicated that what kind of discourse or macro-theory have influenced Iranian text which represent real progress in social and economic crisis in Europe and the United States in 2011. The purpose of this paper is a methodology, for this case the accurate and detailed analysis of the text has been studied.

Keywords


سودمندی گفتمان انتقادی فرکلاف در تحلیل متون انضمامی:

 با نگاهی به متون تولید شدۀ رسانه­ای  با محوریت بحران اقتصادی و اجتماعی اخیر اروپا و آمریکا

حمزه نوذری[1]

غلامرضا جمشیدیها[2]

اسماعیل غلامیپور[3]

یوسف ایرانی[4]

تاریخ دریافت: 16/12/91                تاریخ پذیرش: 8/4/92

چکیده

فرکلاف ابتدا از موضعی زبان­شناختی به متون انضمامی می­پردازد و سپس گفتمان­هایی را که متن به آنها متکی­ است شناسایی کرده و نحوۀ وابستگی آنها به نظریه­های کلان اجتماعی را توضیح می­دهد. هدف فرکلاف آگاهی زبانی انتقادی به مصرف­کنندگان متون است. هر متنی خوانندگان را به سوی فهم خاصی از واقعیت رهنمون می­سازد. شناسایی انتقادی گفتمان­های مستتر در متن و آگاهی بخشی به مخاطبین در هنگام قرائت متن دل­مشغولی اصلی فرکلاف است. در این مقاله با تأسی از روش فرکلاف نشان داده­ایم که متون رسانه­ای ایران که درحال بازنمایی واقعیت بحران اقتصادی اجتماعی اروپا و آمریکا در سال 2011 میلادی هستند متأثر از چه گفتمان­ها و نظریه­های کلانی هستند. این مقاله بیشتر هدف روش­شناختی دارد و برای این کار تحلیل مفصل و دقیق یک متن را سرلوحۀ کار قرار دادیم.

کلمات کلیدی: گفتمان، رسانه، متن، بحران اقتصادی، فرکلاف


مقدمه

متن را نمی­توان در خلأ فهم یا تحلیل کرد. هر متنی را باید در رابطه با شبکه­های سایر متون و در رابطه با بستر اجتماعی فهمید. در تحلیل گفتمان انتقادی، موضوع اصلی تحقیق پرکتیس­های گفتمانی و زبانی هستند که هم بازنمایی­هایی از جهان، سوژه­های اجتماعی و روابط اجتماعی را برمی­سازند و هم در پیشبرد منافع گروه­های اجتماعی خاص، نقش ایفا می­کنند. فرکلاف در این زمینه معتقد است تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی است که می­کوشد به نحوی نظام­مند به تحقیق دربارۀ «مناسبات غالباً مبهم علیت و تعیین­کنندگی میان: الف) پرکتیس­های گفتمانی، رخدادها و متون و ب) ساختارها، روابط و فرایندهای گسترده­تر اجتماعی و فرهنگی بپردازد»(فرکلاف، 1993: 135). به عبارتی فرکلاف در تحلیل گفتمان انتقادی به دنبال این است که نشان دهد رخدادها و متون از دل مناسبات قدرت بیرون می­آیند و وارد مبارزات قدرت می‏شوند. از این منظر هدف تحلیل گفتمان انتقادی این است که نقش پرکتیس­های گفتمانی، متون و رخدادهای ارتباطی را در حفظ و بقا و یا تغییر جهان اجتماعی موجود نشان دهد. تحلیل گفتمان انتقادی متن را به صورت مبسوط و همه­جانبه تحلیل می­کند تا با نحوۀ عملکرد زبانی فرایندهای گفتمانی در متون مورد بررسی آشنا شود و معتقد است میان متن، پرکتیس­های گفتمانی و ساختارهای اجتماعی رابطه­ای پیچیده برقرار است که برای شناخت آن باید از برداشت ساده‏انگارانه و سطحی میان متن و جامعه فراتر رفت(فرکلاف،  b1992). بنابراین تحلیل گفتمان انتقادی سعی دارد به نحوی نظام­مند کابرد زبان و متن را در رابطه با پرکتیس اجتماعی گسترده‏تری تحلیل کند و غالباً به دنبال برملا کردن دانش بدیهی انگاشته شده و طبیعی شدۀ متن است. فرکلاف و شولیاراکی(1999) در زمینۀ اهداف تحلیل گفتمان انتقادی معتقدند: «علم (از منظر تحلیل گفتمان) وظیفه دارد تا انواع دانشی را که عموم مردم به­طور معمول تولید نمی­کنند یا در زندگی رزمره در دسترسشان نیست در اختیار بگذارد»( شولیاراکی و فرکلاف، 1999: 3). از این منظر، دانش تولید­شده حکم کمک را برای مردم در تعاملاتشان دارد و این کار از طریق رابطۀ متن با پرکتیس­های گفتمانی و ساختار اجتماعی انجام می­شود. هدف اصلی این مقاله این است که با محدود شدن به تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و تمرکز بر یک متن تولید شده با محوریت بحران اقتصادی اجتماعی اخیر اروپا و آمریکا، تا آنجا که ممکن است دید روشن­تری از این روش در فهم متون ارائه دهد.

به دنبال بحران اقتصادی- اجتماعی اخیر اروپا و آمریکا در سال 2011 و ظهور و بروز اعتراض­های مردمی، نظیر جنبش وال استریت در امریکا و سایر اعتراض­ها در انگلیس، یونان و اسپانیا متون بسیار متنوعی از چرایی و چگونگی و پیامدهای این بحران تولید و مصرف شده است و هرکدام از منظر و دیدگاهی بعضا متضاد به بازنمایی واقعیت پرداخته­اند. در این میان روزنامه­های داخلی ایران از ابتدای شکل­گیری بحران اخیر، متون زیادی تولید کرده­اند. در یک نگاه کلی متون منتشر شده در رسانه­های ایران با موضوع بحران اخیر را به چند دسته کلی می‏توان تقسیم کرد: برخی متون علل شکل­گیری بحران اخیر را سیاسی- اقتصادی(دخالت دولت در بازار، بدهی دولت­ها، در پیش گرفتن سیاست انبساط مالی ) و راه­حل را اقتصادی(استحکام بودجه و کاستن از بودجه عمومی) می­دانند. نمونۀ بارز این متون را می­توان در روزنامه دنیای اقتصاد دنبال کرد. دسته دیگری از متون علل شکل­گیری بحران را اقتصادی و راه­حل را توجه به مسائل اجتماعی(نابرابری، فقر، تبعیض و...) می­دانند. و دستۀ دیگر هم علل شکل­گیری را اجتماعی و هم راه­حل را در موضوعات اجتماعی دنبال می­کنند. روزنامۀ شرق چنین متونی را انتخاب کرده است به عنوان نمونه دو مقاله از اسلاوی ژیژیک با مضامین فوق منشر کرده است. برخی متون نیز -که به عنوان نمونه در روزنامۀ قدس وجود دارد- علل شکل­گیری بحران را نظامی­گری اروپا و آمریکا(خصوصاً حمله به عراق و افغانستان) تفسیر می­کنند و راه­حل را نیز در همین راستا می­دانند[5].

این مقاله تلاش می­کند تا نشان دهد که چگونه هر متنی متأثر از گفتمان­های موجود و ساختار اجتماعی مولد این گفتمان­ها، برداشتی متفاوت از بحران اخیر ارائه می­کند و نشان خواهیم داد که نمی­توانیم در تولید متن چیزی دربارۀ بحران اخیر بگوئیم که معنای خاصی را بازنمایی نکند و هر متنی که بحران اخیر را مورد بررسی قرار دهد صرفا به توصیف آن نمی‏پردازد بلکه آن را می­سازد. به عبارتی در این مقاله، قصد داریم به شیوۀ فرکلاف نشان دهیم که گفتمان­ها، نیروها و نظریه­های اجتماعی موجود چگونه در بازتاب بحران اقتصادی و اجتماعی  حال حاضر نقش دارند. بر این اساس قصد نداریم تحلیلی از بحران اقتصادی و اجتماعی اخیر  و علل و پیامدهای اعتراض­های مردمی در قبال آن را ارائه کنیم، بلکه هدف این است که با تحلیل دقیق یک متن که با محوریت بحران اخیر تولید شده نشان دهیم که متن معرف چه گفتمان یا گفتمان­هایی است، ویژگی­های زبانی آن کدام است و این متن چه رابطه­­ای میان بحران اخیر و ابعاد اجتماعی- اقتصادی و سیاسی برقرار می­سازد.

نکته­ای که در خصوص این مقاله باید مدنظر قرار گیرد این است که این مقاله بیشتر اهمیت روشی دارد و تلاش می­کند چارچوب ارائه شده توسط فرکلاف را در رخدادی ارتباطی تطبیق دهد.

چارچوب نظری تحقیق

بنیاد تحلیل انتقادی گفتمان را می­توان در زبانشناسی انتقادی، جستجو کرد. «احتمالا تحت تأثیر تحولات فرانسه در دهۀ هفتاد که به واسطه فوکو، پشو و دیگران منجر به شکل­گیری نگرش­های جدید به زبان و گفتمان شد و همچنین به علت ناکارآمدی­های نگرش­های سنتی به تحلیل گفتمان در زبان­شناسی، افراد فوق پایه­های نگرش انتقادی به زبان را بنا نهادند. این افراد سه اصل مهم را مبنای کار خود قرار داند: یک، زبانی که به­کار می­بریم مجسم کنندۀ دیدگاهی خاص نسبت به واقعیت است. دو، تنوع در گونه­های گفتمان از عوامل اقتصادی و اجتماعی جدایی ناپذیرند، از این­رو تنوع زبانی منعکس­کننده و مبین تفاوت­های اجتماعی ساختمندی است که این تنوع زبانی را ایجاد می­کند و سه، به کارگیری زبان حاصل و بازتاب فرایند و سازمان اجتماعی نیست بلکه بخشی از فرایند اجتماعی است»(سلطانی، 1384: 51). نورمن فرکلاف یکی از شخصیت­های برجسته در زمینه تحلیل گفتمان است که در مقایسه با دیگر تحلیل­گران گفتمان انتقادی« منسجم­ترین، جامع­ترین و پرطرفدار­ترین نظریه را تدوین کرده است»(سلطانی، 1384: 60). در نگاه او تحلیل گفتمان روشی است « برای بررسی تغییرات اجتماعی و فرهنگی به کار گرفته شده و منبعی است که در نزاع علیه استثمار و سلطه مورد استفاده قرار می‏گیرد» (فرکلاف، a2002: 70). فرکلاف معتقد است «کاربرد زبان معمولاً در عین حالی­که سازندۀ هویت­های اجتماعی، روابط اجتماعی و نظام دانش و باورهاست، توسط آنها نیز ساخته می‏شود» (آقاگل زاده و غیاثیان، 1386).

چارچوب این پژوهش براساس تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف استوار است. فرکلاف «تعریف فوکو از گفتمان را با چارچوب نظام­مندی از تحلیل مبتنی بر تحلیل زبان­شناختی متن تلفیق کرده است»(میلز، 1388: 187). فرکلاف از مفهوم گفتمان به سه معنای متفاوت استفاده می­کند: «گفتمان در انتزاعی­ترین شکل خود به کاربرد زبان به مثابه پرکتیس اجتماعی[6] اشاره دارد. در معنای دوم، گفتمان نوعی کاربرد زبان در یک حوزه خاص است مانند گفتمان سیاسی یا علمی و در معنای سوم که عموماً در موارد انضمامی به کار برده می­شود، گفتمان اسمی قابل شمارش است(یک گفتمان، آن گفتمان، گفتمان­ها) که به روش سخن گفتنی اطلاق می­شود که به تجربیات برآمده از یک منظر خاص معنا می­بخشد، در این معنا، گفتمان قابل تفکیک از دیگر گفتمان­ها است»(یورگنسن و فیلیپس، 1389: 119-118). به طور کلی «تمامی رویکردهای گفتمانی، گفتمان را تثبیت معنا در یک قلمرو مشخص تعریف کرده­اند»(یورگنسن و فیلیپس، 1389: 230).

چارچوب نظری فرکلاف حاوی مفاهیم متنوعی است که به فراخور هدف تحقیق می­توان از آنها استفاده کرد در این میان مفاهیم (رخداد ارتباطی و نظم گفتمانی) مفاهیم کلیدی نظریۀ وی هستند که در این پژوهش به عنوان چارچوب نظری استفاده شده­است.

از منظر فرکلاف در هر تحلیلی دو بعد گفتمان از اهمیت محوری برخوردار است: رخداد ارتباطی و نظم گفتمانی.

رخداد ارتباطی[7]: نمونه­ای از کاربرد زبان از قبیل، مقاله، روزنامه، فیلم سینمایی، ویدئو، مصاحبه یا سخنرانی سیاسی می­باشد. تحقیق از طریق تحلیل نمونه­های مشخص کاربرد زبانی، یا به تعبیر فرکلاف، تحلیل رخداد ارتباطی در رابطه با نظم گفتمانی انجام می­گیرد. «هر رخداد ارتباطی به منزلۀ گونه­ای از پرکتیس اجتماعی برای باز تولید یا به چالش کشیدن نظم گفتمانی عمل می­کند» (یورگنسن و فیلیپس، 1389: 123).

 نظم گفتمانی ترکیب­بندی تمامی گونه­های گفتمانی[8] به کار گرفته شده در یک نهاد یا میدان اجتماعی است(همان: 119). بر این اساس نظم گفتمانی[9] از منظر فرکلاف مجموع گفتمان­هایی است که در یک قلمرو مشخص اجتماعی به کار گرفته می­شوند. مفهوم نظم گفتمانی فرکلاف می­تواند به عنوان ستون چارچوب تحلیل عمل کند. یورگنسن و فیلیپس (1389) در خصوص نظم گفتمانی فرکلاف می­نویسند: «بدین ترتیب می­توان نظم گفتمانی را مفهومی دال بر وجود گفتمان­های مختلفی دانست که تا حدودی قلمرو واحدی را تحت پوشش دارند، قلمرویی که هر کدام از گفتمان­ها برای پرکردن آن با معانی مورد نظرش با دیگران رقابت می­کند» (یورگنسن و فیلیپس، 1389: 230). علاوه­بر این طراحی تحقیق در چارچوب نظم گفتمان این امکان را فراهم می­آورد که توزیع گفتمان­ها در قلمرو مورد بررسی را نیز تحلیل کنیم. از نظر فرکلاف زمانی­که در یک تحقیق بر نظم گفتمانی واحد متمرکز می­شویم، گفتمان­های متفاوت و رقیب درون یک قلمرو واحد را می­توان تحلیل کرد و می­توان بررسی کرد که کجا کدام گفتمان حاکم است، کجا کشمکشی میان گفتمان­های مختلف وجود دارد؟ بنابراین محققی که نظم گفتمانی را چارچوب تحلیلی خود قرار می­دهد، برخورد میان گفتمان­های موجود در آن نظم گفتمانی به کانون تحلیل وی بدل خواهد شد. این امر«یک مزیت محسوب می­شود چون در این برخورد پیامدهای اجتماعی آشکارتر می­شوند. هنگامی که در قلمرو واحدی دو یا چند گفتمان برداشت­های متفاوتی از جهان ارائه می­کنند، پرسشگر می­تواند این سؤال را مطرح کند که اگر برداشتی به جای دیگری برگزیده شود، چه پیامدهایی به همراه خواهد داشت» (یورگنسن و فیلیپس، 1389: 236).

میان متنی و میان گفتمانی. یکی از مفاهیم عمده نظریه گفتمان فرکلاف، تحلیل میان متنی[10] است. از نظر فرکلاف تحلیل میان متنی ما را متوجه این نکته می­­سازدکه«متن­ها وابسته به تاریخ و جامعه­اند. بدین معنی که تاریخ و جامعۀ منابعی هستند که تحلیل میان متنی را در نظم­های گفتمانی ممکن می­سازد. بنابراین تحلیل میان متنی بر شرح و توصیف­هایی دربارۀ انواع مختلف گفتمان دلالت دارد(فرکلاف، 1379: 122). به طور کلی، فرکلاف معتقد است در جهان واقع، متن­ها کم یا بیش عموماً از ادغام انواع گفتمان و شرح و توصیف آنها ساخته شده­اند. بنابراین یک تحلیل میان متنی، همچنین حلقه واسط زبان و بافت اجتماعی است و خلأ موجود میان متن­ها و بافت­ها را به شایستگی پر می­کند(فرکلاف، 1992) از سویی فرکلاف در تحلیل میان متنی به دنبال شنیده شدن صداهای مختلف در متن است.

فرکلاف این مفاهیم را در مدل سه بعدی تحلیل قرار داده است. از نظر وی تحلیل گفتمان رخداد ارتباطی باید هر سه بعد را تحت پوشش قرار دهد.

پرکتیس  اجتماعی

متن

پرکتیس گفتمانی

 

بدین ترتیب تحلیل باید بر موارد زیر استوار باشد:

سطح توصیف: هر رخداد ارتباطی یک متن است(تحلیل ساختار زبانی، قواعد گرامری و...)

سطح تفسیر: هر رخداد ارتباطی یک پرکتیس گفتمانی است(تحلیل گفتمان­هایی که در تولید و مصرف متن وجود دارند).

سطح تبیین: هر رخداد ارتباطی دارای پرکتیس اجتماعی است(ملاحظات مربوط به اینکه گفتمان­های موجود در متن از چه نظریه­های اجتماعی و بافت اجتماعی به وجود آمده­اند و نظم گفتمانی مستقر را بازتولید یا به عکس ساختاربندی مجدد و متضادی از آن انجام می­دهند). 

روش­شناسی

فرایند انتخاب متن: فرکلاف پیرو تحلیل زبانی نظام­مند است و همواره می­توان با استفاده از جعبه­ابزار وی راهی برای شروع تحلیل پیدا کرد. همچنین با استفاده از این ابزارها می­توان ویژگی­هایی را در متن پیدا کرد که با قرائت­های عادی نادیده می­مانند (یورگنسن و فیلیپس، 1389: 237). در روش فرکلاف به علت توجه به جزئیات متن، وقت تحقیق برای تحلیل متونی انگشت­شمار صرف می­شود. در نتیجه محققی که از روش فرکلاف استفاده می­کند باید «به شکل استراتژیکی متن­های خود را برای تحلیل انتخاب کند. برای اینکه بتوان انتخاب استراتژیک کرد، حتماً باید ابتدا گفتمان­ها و نظم­های گفتمانی را از طریق بررسی اولیه متون مربوط، شناسایی کرد» (یورگنسن و فیلیپس، 1389: 238).

همان­گونه که بیان کردیم این مقاله بر آن است که نظم گفتمان بحران اقتصادی و اجتماعی را که در حال حاضر بخش اعظمی از کشورهای اروپایی و آمریکا با آن مواجه شده­اند در نشریات ایرانی مورد تحلیل قرار دهد، لازم است متنی انتخاب شود که گفتمان­های موجود - برای تثبیت معنای مدنظر خود – با هم در تخاصم باشند، به­نحوی که پیامدهای اجتماعی هر کدام مورد توجه متن قرار گرفته باشد. به عبارتی صداهای محتلف و متضادی در یک متن وجود داشته باشد تا بتوان براساس آنها بافت اجتماعی و زمینۀ اجتماعی هر گفتمان را تحلیل کرد. با توجه به ملاحظات فوق، رخداد ارتباطی انتخاب شده مقاله­ای است که از روزنامه شرق انتخاب شده است در این مقاله:

-     گفتمان­های مختلف در باب تحلیل بحران اقتصادی و اجتماعی در آن به چشم می­خورد

-     حد و مرزهای هر گفتمان تحدید شده ­است

-     جدال آشکار میان بازنماهای مختلف در قلمرو تحقیق وجود دارد

-     پیامدهای اجتماعی هر گفتمان تا حدی بیان شده است

-     در  متن، گفتمان­های متخاصم مرزهایی بین حقیقت و خطا ترسیم کرده­اند و گونه­های خاصی از کنش­ها را مربوط و معنا­دار و سایرین را نامربوط و خارج از موضوع قرار داده­اند.

برای دستیابی به متن مدنظر مقالات و گزارش­های تحلیلی روزنامه­های گوناگون را از زمان آغاز این بحران، مورد بررسی قرار دادیم که در نهایت مقالۀ روزنامه شرق به جهت دارا بودن شرایط فوق انتخاب شد. بر این اساس، رخداد ارتباطی این پژوهش، مقاله­ای است در قلمرو عنوان بحران اقتصادی دنیای غرب با نام « نگاه به ایده­هایی که بحران را به اقتصاد جهانی تزریق کرد شاخص­های افراطی و اقتصاد قمارخانه­ای». لازم است برای تحلیل ابتدا کل متن آورده شود:

«جهان هنوز درگیر بحران اقتصادی است که در مقیاسی بی­سابقه بروز کرده است. گفتگو دربارۀ وضعیت اقتصادی بسیار زود هنگام است. درواقع تعداد بیکاران همچنان رو به افزایش است، نه مصرف خانوارها و نه سرمایه­گذاری خصوصی به حدی استحکام نیافته که بتواند اقتصاد را از کسادی بیرون بکشد. اقتصاددانان در این باره توافق دارند که حذف محرک­های اقتصادی به احتمال زیاد اقتصاد جهان را به بحران عمیق­تری فرو خواهد برد. ولی پیامدهای حاصل از فعالیت­های سوداگرانه بازارهای جهانی سرمایه که به­درستی تنظیم و کنترل نشده­اند و فشار سنگین بر بودجۀ دولت­ها، مانع بزرگی بر سر اعمال سیاست­های انبساطی است. جامعۀ جهانی تا حدودی موفق شده که جلوی فروپاشی بازار سرمایه را بگیرد ولی نتوانسته درسی را که از بحران فراگرفته بود به کار بندد. پارادایم اقتصادی مسلط در 30 سال گذشته که به کاهش درآمد کارگران، تشدید نابرابری، عدم توازن مالی و رشد بیش از حد بازار سرمایه منجر شده است با دنیای واقعی فاصله زیادی دارد. در حال حاضر، بورس­های جهان با تکیه بر کمک­های دولتی توانسته­اند زیان­های هنگفت را تحمل کرده و دوباره رونق گرفته­اند ولی بازار مسکن همچنان در کسادی به سر می­برد. از آنجا که بورس­ها محل تجمع دارائی ثروتمندان و بازار مسکن محل سرمایه­گذاری مردم معمولی است، نابرابری در توزیع درآمد، حتی در دوران بحران نیز در اکثر کشورهای جهان شدت یافته­ است. حباب­های مخرب در بازار سرمایه، پایه­های اصلی نظام اقتصادی مسلطی هستند که رشد بی­سابقه سلاح کشتار جمعی بازار سرمایه و قلعه عظیمی از پول مجازی را سبب شده­اند. تزریق پول به سیستم اقتصادی بدون اینکه تغییری اساسی ایجاد شود به بی­ثباتی منجر شده و تداوم این شیوه به شکل­گیری حباب­های بزرگ­تر و بی­ثباتی بیشتر خواهد انجامید. کمک­های اعطایی از سوی دولت که با تحمل کسری بودجه صورت گرفته، تاکنون طرح این سؤال را به تعویق انداخته است که چه کسی باید هزینۀ بحران را پرداخت کند. دولت­ها تحت فشار هستند که در میان مدت بدهی خود را کاهش دهند. سرمایه­گذاری­های عمرانی، اشتغال در فعالیت­های دولتی و در کل دولت رفاه به نحو فزاینده­ای هدف اصلی طرح استحکام بودجه قرار گرفته است. هزینۀ افراطی­گری­­های بازار سرمایه را اکنون باید مردم با تحمل کاهش بودجه بهداشت و درمان و تنزل درآمد دوران بانشستگی بپردازند. این استراتژی غیر منصفانه است و خطر از میان رفتن انسجام اجتماعی را به دنبال دارد. به علاوه کاهش بودجه در شرایط تدوام کسری، به تنزل بیشتر قدرت خرید مردم می­انجامد و کسادی بلند مدت را در پی خواهد داشت. با اعمال سیاست­های مالی انقباضی، نسبت کسری بودجه و بدهی به تولید ناخالص داخلی افزایش خواهد یافت، زیرا کاهش هزینه­های دولت از طریق کاهش­ درآمد­های مالیاتی در دوران فقدان رشد اقتصادی خنثی می­شود. در وضعیت کنونی در عکس العمل به بحران اقتصادی تنها دو راه وجود دارد یا تداوم اقتصاد رقابتی یا ایجاد فضای همکاری و تعاون. راهکار مبتنی بر رقابت به معنای آن است که کشورها و شرکت­ها تلاش ورزند تا با ایجاد جنگ قیمت­ها، سهم خود را از بازارهای صادراتی افزایش دهند. پیامد چنین روشی کاهش شدید مزد، پرداخت یارانه به صادرات، اصلاحات مالیاتی برای تقویت بخش صادراتی، کاهش مالیات بردرآمد و افزایش مالیات بر مصرف و پایین آوردن ارزش پول ملی در مقابل سایر ارزهاست. در­حالی­که مازاد تجاری حاصل از صادرات بیشتر برای یک کشور مزیت محسوب می­شود، قطعاً تمامی کشورهای جهان نمی­توانند مازاد تجاری داشته باشند. در واقع تجارت جهانی بازی با جمع صفر است. مازاد تجاری یک کشور معادل کسری تجاری کشوری دیگر است. در عمل این شرکت­ها هستند که با هم رقابت می­کنند نه کشورها. مسلماً نمی­توان انتظار داشت شرکت­هایی که بهره­وری بالایی دارند به­طور مصنوعی هزینه­های تولید را بالا ببرند یا تولید کمتری داشته باشند، بلکه سطح بهره­وری برای همه کشورها باید به نحوی بالا رود که رشد واردات، افزایش تقاضای کل و توازن اقتصادی جهان ممکن شود. به این معنا که شهروندان و دولت­ها و کشورهایی که دارای مازاد تجاری هستند باید مصرف بیشتری داشته باشند. به­رغم تمامی شعارها در مورد مزیت تجارت آزاد و ضرورت توقف سیاست­های حمایت از تولید داخلی، روش مبتنی بر رقابت، سریع­ترین راه برای درهم شکستن نظام اقتصادی مبتی بر رقابت، سریع­ترین راه برای درهم شکستن نظام اقتصادی مبتنی بر تجارت آزاد است. کشورهایی که نمی­توانند یا نمی­خواهند سطح رفاه مردم به سرعت تنزل پیدا کند، جزء اعمال سیاست­های حمایت از تولید داخلی و مقابله با کشورهایی که می­خواهند بحران خود را به دیگر کشورها صادر کنند، راه دیگری ندارند. در مقابل راهکار مبتنی بر همکاری شامل اقداماتی در جهت افزایش تقاضای نهایی، معکوس کردن روند نزولی دسمتزدها و گسترش چتر حمایتی تأمین اجتماعی و ایجاد توازن در اقتصاد جهانی است. اعمال مقررات در بازار سرمایه، کنترل ماهیت سوداگرانه این بازارها و افزایش ظرفیت دریافت مالیات از سرمایه و دارایی اجزای مهم این رویکرد هستند. در این رویکرد کار شایسته و عدالت اجتماعی در مرکز استراتژی رونق اقتصادی قرار دارد. انتخاب میان استراتژی مبتنی بر همکاری(استراتژی بلندمدت و پایدار با تأکید بر افزایش مزد و درآمد) و رویکرد رقابتی(شرکت در مسابقۀ حرکت به سوی قهقرا) یک انتخاب سیاسی است. آنها که از جهانی شدن نئولیبرالی و گسترش عملکرد افسار گسیختۀ بازارهای سرمایه سود می­برند از پذیرش مسئولیت بحران در اقتصاد جهانی سرباز می­زنند و در مقابل، هرگونه تلاش در جهت حمایت از مردم در مقابل اقتصاد قمارخانه­ای مقاومت می­کنند. آنها از حمایت ارتشی از متفکران و پژوهشگران مستقل برخوردارند. اکثر مقالات منتشر شده از سوی کارشناسان مستقل در واقع به صورت زیرکانه­ای از منافع گروه­های قدرتمند و ذی­نفوذ حمایت می­کند. تأمین مالی ناکافی و حساب­شدۀ دانشگاه­های دولتی در کشورهای صنعتی، تولید دانش را به نحو فزاینده­ای خصوصی کرده و در خدمت منافع گروه­های خاصی قرار داده است. این کارشناسان همچنان به نوشتن نسخه­هایی ادامه می­دهند که بیمار را کشته و دکتر را ثروتمند کرده است. نسخه­هایی مانند ایجاد انعطاف پذیری در بازار کار، کاهش مالیات­ها، کاستن از هزینه دولت، آزاد سازی بازار سرمایه و اعمال حداقل مقررات برای بازار سرمایه هنوز هم در دستور کار این گروه قرار دارد. گویی هیچ اتفاقی رخ نداده است. رونق ناشی از فعالیت­های بازار سرمایه و شرکت­های بزرگ فراملیتی، سرانجام به بحرانی منجر می­شود که مردم زحمتکش با تحمل بیکاری بیشتر و مزذ کمتر، کاهش هزینه­های عمومی و افزایش مالیات بر مصرف باید هزینه آن را بپردازند... در این راستا بحران اقتصادی خود فرصتی برای بازنگری دوباره به سیاست­های اقتصادی و اجتماعی است. نظام کهن با شکست روبرو شده و اکنون زمان مناسبی برای تفکری فراتر از کسب و کار همیشگی است. در عکس­العمل نسبت به بحران اقتصاد جهانی، اعمال سیاست­هایی ضروری است که به تحقق اهدافی چون اشتغال کامل، توزیع عادلانۀ درآمد، گسترش خدمات عمومی با کیفیت، امنیت شغلی و سرمایه­گذاری­های بلند مدت برای فعالیت­های اقتصادی پایدار و حامی محیط زیست اولویت دهد. دستیابی به این اهداف بدون مالیات تصاعدی بر درآمد، مالیات بر معاملات در بازارهای سرمایه و اعمال مقررات شدید کنترل­کننده در بازارهای مالی، نظام تجاری توسعه­گرا، سیاست­هایی صنعتی سبز، گسترش پوشش مذاکرات دسته جمعی و اجرای دقیق قانون کار و نظام تأمین اجتماعی امکان­پذیر نیست. برای چنین تحولی اندیشه­های جدید، چشم­انداز­های امیدبخش و عزم سیاسی لازم است. قدم اول برای ساختن آینده­ای عادلانه، شناخت علل بروز بحران است. گام بعدی، طرح اندیشه­های نوین و غلبه بر دیدگاه اقتصادی-سیاسی ارتدوکس است.» ( روزنامه شرق، چهارشنبه 6 مهر سال نهم شمارۀ 1354 )

شیوۀ تحلیل

در چارچوب نظری اشاره کردیم که تحلیل گفتمان فرکلاف در سه سطح انجام می­شود: توصیف، تفسیر و تبیین. ما در این پژوهش با توجه به سؤالات تحقیق و به تناسب نیازمان از سطح تفسیر و تبیین بهرۀ بیشتری برده­ایم.  در هر مرحله ما با تحلیل سر و کار داریم اما ماهیت آن در هر مرحله متفاوت است « تحلیل در مرحله اول، به برچسپ­دهی ویژگی­های صوری متن اکتفا می­کند و متن را به مثابه یک شی در نظر می­گیرد و در مرحله دوم، تحلیل گفتمان به تحلیل فرایندهای شناختی شرکت­کنندگان و تعامل بین آنها می­پردازد. مرحله تبیین نیز ارتباط میان رویدادهای اجتماعی(تعاملات) با ساختارهای اجتماعی را بیان می­کند»(آقا گل زاده و غیاثیان، 1386). به طور کلی، در چارچوب روش­شناسی فرکلاف می­توان از ابزارهای گوناگونی برای تحلیل استفاده کرد. ما در این مقاله در سطح توصیف (مجموع ویژگی­های صوری متن) از: ارزش­های تجربی، رابطه­ای و بیانی واژگان و دستور جملات، در سطح تفسیر از نظم گفتمانی و میان متنی(میان گفتمانی) و در سطح تبیین از فرایندهای نهادی و اجتماعی استفاده کرده­ایم. در اینجا به جهت حجیم شدن مقاله و بخش روش از تشریح مستقیم عناصری از قبیل ارزش­های تجربی، رابطه­ای و بیانی واژگان و دستور، فرایندهای نهادی و اجتماعی پرهیز می­کنیم و در تحلیل داده­ها به آن می­پردازیم.

نتایج

مرحلۀ توصیف (تحلیل ساختار زبانی- تحلیل سطح متن)

الف) کلمات واجد کدام ارزش­های تجربی، رابطه­ای و بیانی هستند؟

آن جنبه از ارزش تجربی که بیش از همه در آثار فرکلاف مورد توجه واقع شده این است که چگونه تفاوت­های ایدئولوژیک بین متون در بازنمایی­های مختلفی که از جهان ارائه می­دهند در واژگان آنها رمزگذاری می­شود. روابط معنایی از جمله هم­معنایی، شمول معنایی و تضاد معنایی از جمله ارزش­های تجربی واژگان هستند. انعطاف بازار کار در مقابل امنیت شغلی یا اشتغال کامل. مؤلف انعطاف بازار کار را که به معنای ناامنی و عدم اشتغال کامل است در گفتمان نئولیبرال[11] و امنیت شغلی و اشتغال کامل را که ناسازگاری معنایی با واژه انعطاف بازار کار دارد در گفتمان ضد آن قرار داده است. رقابت در مقابل با تعاون و همکاری، رونق بازار سرمایه در مقابل تحمل بیکاری و مزد کمتر از دیگر تضادهای معنایی هستند که در این متن به چشم می‏خورد و بار ایدئولوژیک دارند. عبارت­بندی افراطی نوع دیگری از ارزش تجربی در سطح توصیف متن می­باشد که در این متن وجود دارد. عبارت­هایی مانند: رشد بی­سابقۀ سلاح کشتارهای جمعی بازار سرمایه، قلعۀ عظیمی از پول مجازی، نسخه­هایی که بیمار را کشته و دکتر را ثروتمند کرده که نویسنده چنین عبارت­بندی افراطی­ای را در گفتمان نئولیبرال جای داده، کانون مبارزه ایدئولوژیک نویسنده با این گفتمان است.

فرکلاف معتقد است تفاوت میان انواع گفتمان به لحاظ ارزش­های بیانی کلمات با دیگر کلمات به لحاظ ایدئولوژیک معنادار است. گوینده به بیان ارزش­های خود از طریق طرح­های طبقه­بندی می­پردازد که تا حدودی نظام­های ارزشیابی به حساب می­آیند و همچنین طرح­های به لحاظ ایدئولوژیک متضادی وجود دارند که ارزش­های متفاوت را در انواع گفتمان­های مختلف متجسم می­سازند (فرکلاف،1379: 182). در گفتمان نئولیبرال، سیاست انقباضی، حجیم شدن بازار سرمایه و پول مجازی، ضدیت با دولت رفاه، کاهش هزینه­های عمومی، انعطاف بازار کار، رقابت، آزاد سازی بازار سرمایه و اعمال حداقل مقررات برای بازار سرمایه، عناصر منفی در طرح طبقه­بندی مرتبط با مقابله با بحران اقتصادی و اجتماعی تلقی شده است، و نویسنده با بیان این ارزش­های بیانی منفی سعی دارد ارزش­های متفاوتی در گفتمان ضدلیبرالی مجسم کند. ارزش­های متفاوت در گفتمان مخالف عبارت­اند از: سیاست انبساطی، دولت رفاه، گسترش خدمات عمومی، امنیت شغلی و اشتغال کامل، تنظیم و کنترل بازار سرمایه. نویسنده با بیان این ارزش­های متفاوت هدف اقناعی دارد، به این معنی که خواننده را به سمت ارزش­های بیانی خود جلب می­کند. ارزش رابطه­ای خاصی در این متن به چشم نیامد.

ب) ویژگی­های دستوری واجد کدام ارزش­های تجربی، رابطه­ای و بیانی هستند؟

در این قسمت از سطح تحلیل متن در بیان ارزش­های تجربی گرامری بر سه سؤال زیر و پاسخ به آن تمرکز می­کنیم: 1- آیا کنشگری نامشخص است؟ 2- آیا جملات معلوم هستند یا مجهول؟ 3- نحوۀ استفاده از ما و شما یا ما و آنها چگونه است؟

فرکلاف معتقد است در پردۀ ابهام پیچاندن کنش­گری می­تواند انگیزۀ ایدئولوژیک داشته باشد (فرکلاف، 1379: 189). عبارت «آنها از حمایت ارتشی از متفکران و پژوهشگران مستقل برخوردارند. اکثر مقالات منتشر شده از سوی کارشناسان مستقل در واقع به صورت زیرکانه­ای از منافع گروه­های قدرتمند و ذی نفوذ حمایت می­کنند.» نه فاعل دقیقاً مشخص است و نه مفعول. به عبارت دیگر نویسنده با عبارت کلی و انتزاعی اکثر مقالات منتشر شده، سعی دارد پژوهش­های زیادی که مؤلفه­ها و استراتژی­های گفتمان نئولیبرال را در رشد اقتصادی و فائق آمدن بر بحران­ها کارآمد و راهگشا می­دانند زیر سؤال ببرد و چنین تحقیقاتی را دور از واقع و در خدمت ثروتمندان قلمداد کند. نمونۀ دیگر را می­توان در همان جملات آغازین متن یافت. عبارت: پارادایم مسلط در 30 سال گذشته که . . . با دنیای واقعی فاصله زیادی دارد، را بر همین اساس می­توان تحلیل کرد. استفاده از فاعل و مفعول غیر جاندار در اینجا برای تحت تأثیر قراردادن مخاطب است. نویسنده سعی دارد با این جملۀ انتزاعی و کلی که فاعل و مفعول مشخص و واضحی ندارد خواننده را به سمت گفتمان خود ترغیب کند. در این متن به مجموعه­ای از گزاره­های درست و غلط که در ورای متن پنهان هستند و مبتنی بر دو قطب ما و آنها شکل گرفته­اند اشاره شده است. نویسنده شکل­گیری بحران اقتصادی و اجتماعی، فشار بر اتحادیه­های کارگری، بی­کاری، کاهش درآمد خانواده­ها و خطر از دست رفتن انسجام اجتماعی با رقابت پوچ­گرایانه را به آنها (گفتمان نولیبرال) نسبت می­دهد که در مجموع گزاره­هایی هستند که از عملی کردن استراتژی­های نادرست آنها به وجود آمده­اند. در مقابل، ما (گفتمان ضد) قرار دارد که دال­های اصلی آن عبارت­اند از: اشتغال کامل، امنیت شغلی، همکاری، بهادادن به مذاکرات دسته­جمعی و... که با به زیر کشیده شدن آنها (گفتمان نولیبرال) محقق می­شود. وعدۀ تحقق این گزاره­های مطلوب را به­وسیلۀ ما(گفتمان ضد نولیبرال) را در آخر متن می­بینیم. در شرایط کنونی، بدیهی فرض شده است که شرط رسیدن به جامعه­ای عادلانه بازنگری در استراتژی و سیاست­های اقتصادی و اجتماعی حاکم و تدوین چشم­اندازی است که مبتنی بر واقعیت باشد و نویسنده همۀ اینها را به مای پنهان نسبت می­دهد. بنابراین تحلیل فوق نشان می‏دهد که با استفاده از بررسی ویژگی­های دستوری و تحلیل متن و واژگان می­توان به توصیفی از یک رخداد ارتباطی دست یافت.

در الگوی سه مرحله­ای تحلیل گفتمان فرکلاف «توصیف پیش­فرض تفسیر و تبیین قرار دارد» (آقا گل­زاده، 1389). همان­گونه که در بخش­های قبلی اشاره کردیم در توصیف به ویژگی‏های صوری متن که دارای ارزش تجربی، رابطه­ای و بیانی هستند پرداخته می­شود. اما تنها از طریق ویژگی­های صوری متن نمی­توان به تحلیل کامل متن و ساختارهای اجتماعی دست یافت. در این مقاله با توجه به مسئله و سؤال تحقیق و همچنین اجتناب از حجیم شدن مقاله، از تحلیل بیشتر بعد توصیف خودداری کرده، به ابعاد تفسیر و تبیین می­پردازیم.

مرحلۀ تفسیر (نظم گفتمان و میان گفتمانی)

فرکلاف از واژۀ تفسیر برای نامیدن یک مرحله از مراحل تحلیل گفتمان انتقادی استفاده کرده است. «مرحلۀ تفسیر هم فرایندهای مشارکین گفتمان و هم تفسیر متن را شامل می‏شود» (فرکلاف، 1379: 215). فرکلاف در مرحله تفسیر به دنبال بیان این مطلب است که مفسرین چگونه بافت موقعیتی را تفسیر می­کنند و چگونه این تفسیر نوع گفتمان مربوطه را مشخص می‏کند. به­طور­کلی، فرکلاف در مرحله تفسیر به بافت موقعیتی و نوع گفتمان و نظم گفتمانی اشاره می­کند(شکل شمارۀ 2).

در این مرحله فرکلاف 4 سؤال اساس مطرح می­کند که عبارت­اند از: ماجرا چیست؟ چه کسانی درگیر آن هستند؟ روابط میان آنها چیست؟ و نقش زبان در این خصوص چیست؟ (فرکلاف، 1379: 222).

ماجرا چیست؟ ماجرای اصلی در رخداد ارتباطی انتخاب شده تخاصم و تضاد گفتمان­ها بر سر عوامل ایجادکنندۀ بحران اقتصادی و اجتماعی این روزهاست.

چه کسانی درگیر ماجرا هستند؟ در این مقاله دو بافت موقعیتی وجود دارد که دو مشارکت­کنندۀ عمده دارد. در یک طرف نویسنده و گفتمان ضد نولیبرال و در طرف دیگر گفتمان نولیبرال قرار دارد که در این نمونه نویسنده که در گفتمان ضد نولیبرال قرار دارد به عنوان گوینده و گفتمان نولیبرال در مقام مخاطب و متهم قرار دارد.

روابط میان آنها چیست؟ در این مرحله، روابط و مناسبات قدرت و فاصلۀ اجتماعی و دیگر مواردی که در موقعیت مورد نظر تعیین و تثبیت شده­اند، مطرح می­شود. برای مثال گفتمان نولیبرال به عنوان پارادایم مسلط در 30 سال گذشته که دارای قدرت سیاسی و کارشناسی بوده مطرح می­شود و فاصلۀ زیادی با واقعیت دارد و از نظر نویسنده باید از قدرت به زیر کشیده شود و گفتمان دیگری به جای آن قرار گیرد.

نقش زبان چیست؟  فرکلاف معتقد است از زبان  به صورت ابزاری در جهت تحقق­بخشی یک هدف گفتمان یا نهادی و اداری گسترده استفاده می­شود. در این­جا از زبان در قالب مقالۀ روزنامه برای متهم کردن و مجرم شناختن گفتمان نولیبرال در شکل دادن به بحران اقتصادی و اجتماعی اخیر استفاده شده است.

به اعتقاد فرکلاف در بعد تفسیر، علاوه­بر موضوعات فوق، نظم گفتمان و میان گفتمانی که یک جنبه از نظم اجتماعی است اهمیت دارد حائز اهمیت دارد. بر این اساس در بعد تفسیر تأکید این پژوهش بر نظم گفتمان و میان گفتمانی استوار است.

همان­گونه که بیان کردیم در نظم گفتمانی مرکز توجه به گفتمان­های مختلفی است که در یک قلمرو بر سر تثبیت معنا در تخاصم و تضاد هستند. به عبارتی در تحلیل نظم گفتمانی هدف آن است که استراتژی­ها، مفصل بندی­ها و چگونگی توزیع گفتمان­ها در یک یا چند متن مورد بررسی قرار گیرد. در مت فوق نیز آنچه که در وهلۀ نخست به چشم می­خورد، زیر سؤال بردن یک گفتمان، استراتژی­های آن و سوق دادن مخاطبین به گفتمان دیگر است.

نظم گفتمانی

نویسنده معتقد است مغلوب شدن گفتمان نئولیبرال در برقراری یک نظام اقتصادی و اجتماعی منصفانه باعث باز شدن فضا برای گفتمانی تازه یا ساختاربندی مجدد گفتمانی دیگر است که پیامد و نتیجۀ گفتمان جدید، در بعد داخلی هر کشوری توجه بیشتر به اقشار فرودست جامعه و در بعد خارجی، برقراری نظامی اقتصادی و اجتماعی مبتنی بر تعاون و همکاری است. در ابتدا لازم است مؤلفه­ها و استراتژی­های دو گفتمان موجود در متن را شناسایی و بررسی کنیم.

نخست گفتمان نولیبرال است که استراتژی و م­رلفه­های آن عبارت­اند از:

1- افراطی­گری در بازار سرمایه که مؤلف آن­را به سلاح کشتار جمعی تشبیه کرده است، از مهم­ترین استراتژی­های گفتمان نئولیبرال است. به­زعم مؤلف این استراتژی را می­توان با عبارت قلعه عظیمی از پول مجازی توضیح داد. نویسنده که خود از گفتمان ضد نولیبرال طرفداری می‏کند، این حجیم شدن و فربه شدن بازار سرمایه و پول مجازی را عامل اصلی شکل­گیری بحران اقتصادی اجتماعی سال­های اخیر می­داند.

2- مؤلفه دیگر گفتمان مسلط که به­ویژه در بحران اقتصادی و اجتماعی اخیر، پررنگ شده است، استحکام بودجه یا همان استراتژی کاهش بودجۀ دولت است. این استراتژی که سیاستمداران و دولتمردان کشورها تحت تأثیر گفتمان نئولیبرال دنبال می­کنند، از نظر نویسنده استراتژی غیر منصفانه­ای است که دارای  اثرات نامطلوب اجتماعی است، از جمله خطر از میان رفتن انسجام اجتماعی، کاهش قدرت خرید مردم، کسادی بلند­مدت، کاهش بودجۀ بهداشت و درمان، کاهش درآمد دوران بازنشستگی، کاهش اشتغال و بالاخره از میان رفتن دولت رفاه.

3- استراتژی دیگر گفتمان نئولیبرال در این متن، رقابت است. به زعم نویسنده گفتمان نئولیبرال در وضعیت کنونی(بحران اقتصادی و اجتماعی) باز هم بر استراتژی رقابت تأکید دارد. از نظر متن استراتژی رقابت به معنای آن است که کشورها و شرکت­ها تلاش ورزند تا با ایجاد جنگ قیمت­ها، سهم خود را در بازارهای صادراتی افزایش دهند. نویسنده پیامدهای اجتماعی این اصل را مخرب و زیانبار توصیف می­کند. کاهش شدید مزد، کاهش مالیات بر درآمد، افزایش مالیات بر مصرف و از دست رفتن توازن در اقتصاد جهانی از جملۀ این پیامدهاست. چراکه در استراتژی رقابت تأکید بر افزایش مازاد تجاری و صادرات است که برای یک کشور مزیت محسوب می­شود. قطعاً تمامی کشورها نمی­توانند مازاد تجاری داشته باشند و مازاد تجاری یک کشور معادل کسری تجاری کشور دیگر است. بنابراین این استراتژی، نابرابری در میان کشورها و در نتیجه فقیرشدن برخی کشورها و ثروتمند شدن عدۀ دیگر را به دنبال دارد. این در حالی است که از نظر نویسنده صاحبنظران و سیاستمداران این گفتمان از پذیرش مسئولیت بروز بحران سرباز می­زنند.

4- مؤلف استراتژی­های دیگر گفتمان نئولیبرال را چنین برمی­شمرد: انعطاف­پذیری در بازار کار، کاهش مالیات­ها، کاستن از هزینه­های دولت، آزادسازی بازار سرمایه. نویسنده با تعجب می­نویسد که با وجود این همه اتفاقات و حوادث اقتصادی و اجتماعی اخیر، هنوز صاحبنظران و دولتمردان از چنین گزینه­ها و استراتژی­هایی حمایت می­کنند، در­حالی­که این استراتژی­ها به اعتقاد نویسنده به بحرانی منجر شده است که مردم زحمتکش با تحمل بیکاری بیشتر و مزد کمتر و افزایش مالیات بر مصرف باید هزینه­های آن را بپردازند.

استراتژی­های گفتمان متخاصم: نویسنده سعی دارد استراتژی گفتمان ضد نولیبرال را به سمت و سوی بحث­های اجتماعی بکشاند و منازعه را به نفع خود تمام کند. این استراتژی­ها عبارت­انداز: افزایش دستمزدها و گسترش تأمین اجتماعی، اشتغال کامل، توزیع عادلانۀ درآمد و امنیت شغلی.

 میان گفتمانیت: نکتۀ حائز اهمیت دیگر در این بخش این است که نویسنده از چه متن میان گفتمانی در درون دو گفتمان اصلی استفاده کرده است. به عبارتی، درون دو گفتمان اصلی متن، چه گفتمان­های مختلفی مفصل­بندی شده­ و این مفصل­بندی و میان گفتمانی چگونه خواننده و واقعیت را بازنمایی می­کند. گفتمان بورس که سازندۀ هویت سرمایه­دار است در درون گفتمان نولیبرال قرار داده است. برای مثال، این گفتمان ویژگی­هایی مانند محل تجمع سرمایۀ ثروتمندان، محل تشکیل حباب، محل توزیع نابرابر دارائی­ها و در­نهایت محل و مسبب اصلی شروع بحران دارد. این عبارات به نحو فعالی یک هویت برای گفتمان بورس می­سازد. ویژگی این هویت، ضدیت با فقرا و کارگران است که براساس آن برای مهار بحران­ها و کنترل این هویت باید آن­را از طریق تدوین مقررات بیشتر تحت کنترل درآورد. گفتمان یا میان گفتمانی دیگری که در درون گفتمان نولیبرال قرار دارد، گفتمان متفکران یا کارشناسان مستقل است. به این ترتیب که از نگاه متن، گفتمان نولیبرال با هویت علمی خود اعمال اقتدار می­کند و برای شکل دادن به این هویت با پول و ثروت، کارشناسان و متفکران را به خدمت می­گیرد. متن گفتمان غیر واقع­گرا را به گفتمان نولیبرال نسبت می­دهد. بر این اساس متن ادعای معرفتی مشخصی را در قالب واقعیت که غیر قابل خدشه است، مطرح می­کند. جملۀ پارادایم مسلط در 30 سال گذشته که به کاهش درآمد کارگران، تشدید نابرابری، عدم توازن ملی، افزایش بدهی خانوارها و... شده است، با دنیای واقعی فاصلۀ زیادی دارد، ناظر به همین موضوع است. در جای دیگر متن نیز، چنین ادعایی وجود دارد که متن غیر واقع­گرا بودن را به گفتمان نولیبرال نسبت می­دهد. جمله نسخه­هایی که گفتمان نولیبرال تجویز می­کند، مانند ایجاد انعطاف­پذیری در بازار کار، کاهش مالیات­ها و.... گویی هیچ اتفاقی رخ نداده است، مدعای همین مطلب است.

عناصر دیگری که در این میان گفتمانیت در متن حضور دارند در قالب جدول شمارۀ 1 بیان شده است.

جدول شمارۀ 1: انواع گفتمان­های موجود در متن

گفتمان­های اصلی

میان گفتمانیت

عبارات تأییدی

گفتمان نولیبرال

گفتمان رقابت

مازاد تجاری، صادرات بیشتر، پرداخت یارانه به صادرات، پائین آوردن ارزش پول ملی، کاهش مالیات بر درآمد

ضد مذاکرات دسته جمعی

تشکل­های کارگری در شرایط کنونی با چالش­های بزرگی مواجه هستند.

ضد رفاه

فعالیت­های دولتی و در کل دولت رفاه هدف اصلی طرح استحکام بودجه قرار گرفته است.

حامی سیاست­های انقباضی

سیاست کاستن از هزینه­هی عمومی، استحکام بودجه

مقررات زدایی

اعمال حداقل مقررات و آزاد سازی بازار سرمایه

گفتمان ضد نولیبرال

گفتمان تعاون و همکاری

حمایت از استراتژی ایجاد فضای همکاری و تعاون

گفتمان حامی تشکلها

تحقق اهدافی همچون ... و گسترش مذاکرات دسته جمعی

حامی رفاه

گسترش چتر حمایتی تأمین اجتماعی

حامی سیاست­های انبساطی

ایجاد فضایی برای افزایش مصرف خانوار و حذف مالیات بر مصرف

تدوین مقررات بیشتر

کنترل ماهیت سوداگرانه بازارها

       

 

 

 

مرحلۀ تبیین

فرکلاف در تبیین، به دنبال بیان شالوده اجتماعی و نظریات اجتماعی است که در شکل­گیری گفتمان­­ها نقش دارند. «در­حالی­که تفسیر چگونگی بهره جستن از دانش زمینه­ای در پردازش گفتمان را مورد توجه قرار می­دهد، تبیین به شالودۀ اجتماعی و تغییرات دانش زمینه­ای و البته بازتولید آن در جریان کنش گفتمانی می­پردازد»(فرکلاف، 1379: 245). به عبارت دیگر، هدف از مرحلۀ تبیین، توصیف گفتمان به عنوان بخشی از یک فرایند اجتماعی است. فرکلاف در توضیح مرحلۀ تبییت می­نویسد «تبیین گفتمان را به عنوان کنش اجتماعی توصیف می­کند و نشان می‏دهد که چگونه ساختارهای اجتماعی، گفتمان را تعین می­بخشند. همچنین تبیین نشان می­دهد که گفتمان­ها چه تأثیرات بازتولیدی می­توانند بر ساختارها بگذارند، تأثیراتی که منجر به حفظ یا تغییر آن ساختار می­شوند»(فرکلاف، 1379: 245). منظور فرکلاف از ساختارهای اجتماعی شکل‏دهندۀ گفتمان، مناسبات قدرت است و هدف از فرایندهای اجتماعی به مبارزات اجتماعی مربوط است. به­طور­کلی در تبیین محقق، گفتمان را به عنوان جزئی از روند مبارزه اجتماعی در مناسبات قدرت می­بیند. فرکلاف در مرحله تبیین اضافه می­کند که «تأثیرات اجتماعی گفتمان و عوامل اجتماعی تعیین­کنندۀ گفتمان می­بایست در سه سطح اجتماعی، نهادی و موقعیتی تحقیق و بررسی شوند. بر این اساس ما دو گفتمان اصلی متن را در سطوح نهادی و اجتماعی و در چارچوب دو سؤال زیر بررسی خواهیم کرد .

-           این گفتمان­ها به کدام فرایندهای نهادی تعلق دارند؟

-           این گفتمان­ها به کدام فرایندهای اجتماعی تعلق دارند؟

در پاسخ به پرسش اول باید گفت که چارچوب نهادی این متن که شامل دو گفتمان اصلی، یعنی نئولیبرال و گفتمان ضد آن است، نسبتاً پیچیده و گسترده است. چراکه اقتصاد، سیاست و جامعه در هم تنیده و هر کدام دارای نهادهای متعددی هستند. به عبارت دیگر جان مایۀ این متن که بیان عوامل شکل­گیری بحران، نتایج و راه­حل­های متصور در قالب دو گفتمان و نظریۀ اجتماعی است، محل تقاطع نهادهای متعددی است که هر کدام در این ماجرا نقش دارند. نهاد علمی و پژوهشی، بورس، شرکت­ها، اتحادیه­های کارگری، نظام مالیات. بررسی مسیری که نویسنده در میان مرزهای نهادی طی کرده است تا یک گفتمان را از قدرت به زیر بکشد، مسئله مهم و قابل تأملی است. فرایندهای نهادی که به­نحوی هر دو گفتمان به آنها تعلق دارد و به‏نحوی منازعه­برانگیز است، نهاد دانش است. منظور منازعه­ای است که بین شرکت­های خصوصی و دانشگاه­های دولتی برای تولید دانش در زمینۀ اقتصاد وجود دارد. به عبارتی نویسنده معتقد است، شرکت­های خصوصی که در اثر حاکمیت گفتمان نولیبرال قدرت گرفته­اند برای توجیه علمی استراتژی­های اقتصادی و اجتماعی­شان تولید دانش را خصوصی کرده و از کارشناسان علمی به اصطلاح مستقل در جهت تأمین منافع گروه­های خاص استفاده کرده­اند. در مقابل دانشگاه­های دولتی هستند که به جهت مشکلات مالی قادر نیستند دانش اقتصادی و اجتماعی ضد گفتمان نولیبرال را تولید کنند. در اینجا نویسنده معتقد است حجم دانش تولیدشده به نفع گفتمان مسلط 30 سال گذشته(نولیبرال) در قوت و قدرت آن در برقراری نظم اقتصادی و اجتماعی نیست بلکه حاکی از رابطه قدرت و دانش است.

گفتمان ضد نولیبرال به دنبال بیان همبستگی میان خود و مردم طبقات غیر سرمایه­دار است و این کار را از طریق برقرای رابطه میان گفتمان نولیبرال و مشکلات اقتصادی و اجتماعی عموم مردم دنبال می­کند. از این حیث می­توان گفت که نویسنده در خصوص برقرای این روابط به لحاظ ایدئولوژیک تعیین­کننده است. اثرگذاری ایدئولوژیک نویسنده (گفتمان ضد نولیبرال) ناشی از خلاقیتی است که به خرج داده و ترکیب­بندی تازه ای از دو گفتمان ارائه کرده است، به نحوی که عموم مردم با گفتمان ضد نولیبرال همراه می­شوند. متن  با ارتباط میان استراتژی­هایی چون شرکت در مسابقه به سوی قهقرا، کاهش بودجه خدمات عمومی(بهداشت و درمان و آموزش) تضعیف اتحادیه­های کارگری، بیکاری گسترده، مزد کمتر مردم زحمتکش، نابرابری در توزیع درآمد، تضعیف انسجام اجتماعی و گفتمان نولیبرال موجب تحکیم گفتمان ضد آن که نویسنده حامی آن است، می­شود. اما اینکه گفتمان ضد نولیبرال تا چه حد می­تواند ویژگی­هایی که ادعا می­کند همچون امنیت شغلی و اشتغال کامل، توزیع عادلانه درآمد، گسترش خدمات عمومی و... را محقق سازد، محل بحث است. در خصوص هویت اجتماعی مردم، نویسنده توانسته­ است در این رخداد ارتباطی شالودۀ اجتماعی برای مردم با اشتغال و رفاه کامل که از آن طرفداری می­کند، بنا سازد.

پاسخ به پرسش دوم؛ این دو گفتمان بخشی از فرایند اجتماعی است. یعنی منازعه میان گروه سرمایه­دار و طبقۀ کارگر یا تضاد میان فرادستان و فرودستان جامعه. مناسبات سرمایه­داری در جامعه امروز، قدرت مسلط (سرمایه­دار و دولت) بر سایر گروه­های اجتماعی اعمال سلطۀ سیاسی و اقتصادی می­کند. در نتیجه رابطه میان قدرتمندان و فرادستان با عموم مردم از نوع مناسبات سلطه­گرایانه و اقتدارآمیز است. در این میان که بحران اقتصادی و اجتماعی حاکم شده است شاهد اعتراض­های شدید گروه­های رنجدیده و کم درآمد برای تعقیب خواسته­های خود در درون مناسبات سرمایه­داری هستیم. در بحران سال 2008، بیشتر متفکران، کارشناسان و سیاستمداران آن­را امری زودگذر که با تنظیم بهتر بازار یا کاهش دخالت دولت رفع می­شود، قلمداد کردند حال که دوباره بحران اقتصادی و اجتماعی در درون کشورهای سرمایه­داری ظاهر شده است ما با مسئله­ای مهم که ریشه در ساختارها و فرایندهای اجتماعی نظام سرمایه­داری دارد، مواجه هستیم. مشکلات ریشه­دار و ساختاری باعث سرخوردگی قشر عظیمی از مردم شده است. همه این مردم نگران و عصبانی از آیندۀ اقتصادی و اجتماعی خود و نزدیکانشان هستند. این افراد اعتقاد دارند که حرص و طمع سرمایه­داران، بانکداران و صاحبان سهام در بازار کسب و کار از جمله بازار مالی، بحرانی را به وجود آورده است که مردم را بدون یار و یاور رها کرده است. سیاستمدارن نیز به جای آنکه نگران مردم جامعه باشند، دلواپس کسری بودجه و بدهی­هایشان هستند که در این میان سیاست استحکام بودجه را در پیش می­گیرد و کم­درآمدان و کارگران بیشترین درد و رنج را متحمل می­شوند. حال باید ببینیم که نظریۀ اجتماعی­ای که مدافعان بازار از آن حمایت می­کنند و تحت عنوان گفتمان نولیبرال مطرح شده است چه پاسخی به این واقعیت دارد؟ به­طور اطمینان این نظریه اجتماعی بنا به فلسفه وجودی­اش در وهلۀ اول دولت را مقصر می­داند که با دخالت در بازار، این اختلال و بحران را رقم زده است. این در حالی است که نظریۀ اجتماعی مخالف بر این اعتقاد است که دولت در بحران­های اخیر از مالیات عموم مردم، بازار سرمایه را نجات داده است و از خدمات عمومی وهزینه­های بخش بهداشت و درمان کاسته است. نظریه اجتماعی بازار برای حل این بحران، همان­گونه که در متن به صراحت وجود دارد، خواهان  مقررات­زدایی بیشتر و فراهم آوردن زمینه مطلوب و انگیزه برای گروه سرمای­ دار برای سرمایه­گذاری و در نتیجه تولید درآمد و اشتغال است وگرنه رکود و بحران ادامه می­یابد. در اینجا هم نظریه اجتماعی بازار و مخالفین آن انگشت اتهام را متوجه دولت می­کنند. نظریه اجتماعی بازار دولت را به دلیل اختلال در بازار از طریق تنظیم مقررات و افزایش هزینه جاری که در نهایت منجر به کسری بودجه می­شود و نظریۀ اجتماعی دولت را به دلیل پیوند با گروه سرمایه­دار و در پیش گرفتن استراتژی استحکام بودجه به جای مالیات­گیری از سرمایه­دار مورد نقد قرار می­دهند. جهان واقعی در کش و قوس دو نظریۀ اجتماعی قرار دارد و در این میان نمی­دانیم که از مالیات سرمایه­داران بکاهیم یا بر آن بیفزاییم. برای تحت پوشش قرار دادن کسری بودجه، دولت بیشتر استقراض کند یا با ریاضت مالی، بدهی­هایش را پرداخت کند. نظریه اجتماعی بازار کسب سودهای مفرط سرمایه­گذار از طریق قدرت خصوصی زیاده از حد را لازمه رشد اقتصادی و رفاه جامعه می­داند. این در حالی است که خطرات مهم و ناملایمات زندگی برای قشر عظیمی از مردم و تضمین امنیت معیشت هدف مشخص جوامع سرمایه­داری نیست.

بحث و نتیجه­گیری

با کمک نظریه فرکلاف می­توان پرکتیس­های گفتمانی و نظریه­های کلان اجتماعی را که در تولید متن نقش دارند شناسایی کرد و به آگاهی زبانی انتقادی دست یافت. رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی(فرکلاف) با فراهم کردن تحلیل دقیق و مفصل متن تولید شده به ما نشان می­دهد که چگونه یک رخداد ارتباطی(مقاله روزنامه) در خدمت گفتمان حاکم یا ضد آن قرار می­گیرد. در حقیقت هر متنی از جمله متن مورد پژوهش این مقاله تحت تأثیر گفتمان­های مختلف و متضاد، ساختار اجتماعی حاکم بر جامعه را بازتاب می­کند. بر این اساس متن از هر نوعی که باشد در دایره قدرت برای حفظ نظم موجود یا واژگونی آن تولید می­شود. به این ترتیب است که باید متن را در ساختار اجتماعی وسیع­تر قرار داد و نشان داد که متون برای تولید و برجسته کردن چه گفتمان و برای به حاشیه راندن چه گفتمان­های دیگری تولید شده­اند.

در این پژوهش سعی کردیم نشان دهیم افراد زمانی­که یک متن را در قلمروی مشخصی مانند بحران اقتصادی و اجتماعی اخیر، مصرف می­کنند باید از پرکتیس­های گفتمانی در متن، ساختارهای اجتماعی که این گفتمان­ها به­وسیله آنها شکل گرفته­اند و در شکل دادن به آنها شرکت دارند، شناخت کسب کنند.


منابع

  • آقاگل زاده، فردوس و غیاثیان، مریم سادات(1386)، «رویکردهای غالب در تحلیل گفتمان انتقادی»، مجله زبان و زبان شناسی، شماره 5: 39-54.
  • آقاگل­زاده، فردوس؛ ارجمندی، معصومه؛ گلفام، ارسلان و کردزعفرانلو کامبوزیا، عالیه(1389)، «کارآمدی الگوی تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف در نقد و ارزیابی برابرها در متون ترجمه شده خواهران اثر جیمز جویس»، مجله پژوهش­های زبان و ادبیات تطبیقی، شماره3: 1-24.
  • بورو، شاران(1390)، «نگاه به ایده­هایی که بحران را به اقتصاد جهان تزریق کرد: شاخص­های افراطی، اقتصاد قمارخانه­ای»، ترجمه زهرا کریمی موغاری، روزنامه شرق، چهارشنبه 6 مهر سال نهم شماره 1354.
  • بوردیو، پیر(1387)، درس­هایی دربارۀ ایستادگی در برابر نئولیبرالیسم، ترجمه علیرضا پلاسید، تهران: اختران.
  • سلطانی، علی اصغر(1384)، قدرت، گفتمان و زبان: سازو کارهای جریان قدرت در جمهوری اسلامی ایران، تهران: نشر نی.
  • فرکلاف، نورمن(1379)، تحلیل انتقادی گفتمان، ترجمه فاطمه شایسته پیران، شعبان علی بهرام­پور، رضا ذوقدرا مقدم، رامین کریمیان، پیروز ایزدی، محمود نیستانی، محمد جواد غلامرضا کاشی، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه­ها.
  • میلز، سارا(1388) گفتمان، ترجمۀ فتاح محمدی، تهران: نشر هزاره سوم.
  • هاروی، دیوید(1386)، نئولیبرالیسم: تاریخ مختصر، ترجمه محمود عبدالله زاده، تهران: اختران.
  • یورگنسن، ماریان، فیلیپس، لوئیز(1389)، نظریه و روش در تحلیل گفتمان، ترجمۀ هادی جلیلی، تهران: نشر نی.
  • Fairclough, N(1992)b, Discourse and Social Change, London: Polity Press.
  • Fairclough, N (2002)a, "Critical Discourse Analysis and the Marketization of Public
  • Discourse", in Toolan, M, Critical Discourse Analysis, vol.2, London: Routledge,69-103
  • Fairclough, N (1993( Critical Discourse Analysis and the Marketization of PublicDiscourse, the universities discourse and society.
  • Chouliaraki L, and Fairclough N.(1999) Discourse in Lat Modernity: Rethinking Critical Discourse Analysis, Edinburgh: University Press.

 

 

پی نوشت

  • «انگلیس و زخم­های التیام نیافته»، روزنامۀ اطلاعات، 2 /5/1390.
  • «ریشه­های تئوریک بحران مالی»، دنیای اقتصاد، 11/8/1903.
  • «تسخیر وال استریت پیش به سوی دموکراسی واقعی»، روزنامۀ اقتصاد، 28/7/.1390
  • چالش­های امروز اقتصاد آزاد»، روزنامۀ اقتصاد، 26/7/1390.
  • «تقریب مکاتب در جنبش وال استریت»، روزنامۀ اقتصاد، 23/7/1390.
  • «شورش­های لندن و زمینه­های آن»، روزنامۀ شرق، 2/6/1390.
  • «درباره چند اسطوره: نظم، اطلاعات آزاد، حقوق بشر: بار دیگر شورش»، روزنامۀ شرق، 2/6/1390.
  • «قطار تاریخ در وال استریت»، روزنامۀ شرق، 23 /7/1390.
  • «تحولات کنونی اروپا دود آتش 63 سال پیش است»، روزنامۀ قدس، 7/6/1390.


[1]  دانشجوی دکتری جامعه­شناسی دانشگاه تهران،hnnozari@ut.ac.ir     

[2] دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران

[3] دانشجوی دکتری جامعه­شناسی دانشگاه تهران

[4] دانشجوی دکتری دانشگاه تهران

[5] نگاه کنید به سرمقالۀ روزنامۀ دنیای اقتصاد شمارۀ 2484، 2481 روزنامۀ قدس شماره 6782 صفحۀ آخر. روزنامۀ شرق شمارۀ ،1327، 1368  صفحۀ اندیشه.

[6] Discourse practice

[7] The communicative event

[8] Discourse types

[9] Oder of discourse

[10] Intertextuality

[11]  برای آشنایی بیشتر با گفتمان نولیبرال رجوع کنید به : هاروی 1386، بوردیو 1387

  • آقاگل زاده، فردوس و غیاثیان، مریم سادات(1386)، «رویکردهای غالب در تحلیل گفتمان انتقادی»، مجله زبان و زبان شناسی، شماره 5: 39-54.
  • آقاگل­زاده، فردوس؛ ارجمندی، معصومه؛ گلفام، ارسلان و کردزعفرانلو کامبوزیا، عالیه(1389)، «کارآمدی الگوی تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف در نقد و ارزیابی برابرها در متون ترجمه شده خواهران اثر جیمز جویس»، مجله پژوهش­های زبان و ادبیات تطبیقی، شماره3: 1-24.
  • بورو، شاران(1390)، «نگاه به ایده­هایی که بحران را به اقتصاد جهان تزریق کرد: شاخص­های افراطی، اقتصاد قمارخانه­ای»، ترجمه زهرا کریمی موغاری، روزنامه شرق، چهارشنبه 6 مهر سال نهم شماره 1354.
  • بوردیو، پیر(1387)، درس­هایی دربارۀ ایستادگی در برابر نئولیبرالیسم، ترجمه علیرضا پلاسید، تهران: اختران.
  • سلطانی، علی اصغر(1384)، قدرت، گفتمان و زبان: سازو کارهای جریان قدرت در جمهوری اسلامی ایران، تهران: نشر نی.
  • فرکلاف، نورمن(1379)، تحلیل انتقادی گفتمان، ترجمه فاطمه شایسته پیران، شعبان علی بهرام­پور، رضا ذوقدرا مقدم، رامین کریمیان، پیروز ایزدی، محمود نیستانی، محمد جواد غلامرضا کاشی، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه­ها.
  • میلز، سارا(1388) گفتمان، ترجمۀ فتاح محمدی، تهران: نشر هزاره سوم.
  • هاروی، دیوید(1386)، نئولیبرالیسم: تاریخ مختصر، ترجمه محمود عبدالله زاده، تهران: اختران.
  • یورگنسن، ماریان، فیلیپس، لوئیز(1389)، نظریه و روش در تحلیل گفتمان، ترجمۀ هادی جلیلی، تهران: نشر نی.
  • Fairclough, N(1992)b, Discourse and Social Change, London: Polity Press.
  • Fairclough, N (2002)a, "Critical Discourse Analysis and the Marketization of Public
  • Discourse", in Toolan, M, Critical Discourse Analysis, vol.2, London: Routledge,69-103
  • Fairclough, N (1993( Critical Discourse Analysis and the Marketization of PublicDiscourse, the universities discourse and society.
  • Chouliaraki L, and Fairclough N.(1999) Discourse in Lat Modernity: Rethinking Critical Discourse Analysis, Edinburgh: University Press.