Document Type : Research Article
Authors
Abstract
Keywords
بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و آنومی اجتماعی
محمد عباسزاده*
محمدباقر علیزاده اقدم**
سیدرضا اسلامیبناب***
تاریخ دریافت: 19/6/1390 تاریخ پذیرش: 23/10/1390
چکیده
دگرگونیهای پدید آمده در چند دهه اخیر به نحو چشم گیری بر شکلگیری و تشدید مشکلات اجتماعی در بین جوانان تأثیر گذاشته است. از جمله مشکلات ناشی از این تحولات میتوان به آنومی اجتماعی در میان افراد جامعه اشاره کرد که بازتاب شرایط نابسامان و آنومیک است. به همین دلیل، مقاله حاضر به سنجش آنومی اجتماعی در میان دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز و تاثیر سرمایه اجتماعی بر آن پرداخته است.
روش تحقیق، پیمایشی بوده و جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل دانشجویان کارشناسی دانشگاه آزاد تبریز در سال تحصیلی 88-87 میباشد که تعداد کل آن بر اساس مرکز آمار دانشگاه 18743 نفر بوده است؛ که از این تعداد، 400 نفر به روش نمونهگیری طبقهای به عنوان نمونه نهایی انتخاب شدهاند. پس از جمعآوری دادهها، جهت آزمون فرضیهها از آزمونهای پیرسون و تحلیل رگرسیون با استفاده از نرمافزار SPSS اقدام شده است.
براساس نتایج تحقیق، میانگین آنومی اجتماعی در بین دانشجویان پاسخگو در حد متوسط به بالاست. نتایج تحلیل رگرسیون انجام یافته نشان میدهد که توان متغیرهای مستقل در تبیین واریانس متغیر وابسته در حدود 12 درصد بوده و در این میان، مؤلفههای سرمایه اجتماعی (اعتماد نهادی، مشارکت اجتماعی و انسجام اجتماعی) بر آنومی اجتماعی تأثیر گذار بوده است.
کلمات کلیدی: آنومی اجتماعی، سرمایه اجتماعی، اعتماد نهادی، انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی، دانشجویان.
طرح مسأله
توسعه روند جهانی شدن و ادغام پذیری مرزهای جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی و همچنین وجود مسائلی چون بیکاری، فقر، عدم انسجام و مواردی مانند آن، سردرگمی را در اکثر کشورهای جهان پدید آورده است. به بیان دیگر، جهان امروز در معرض بزرگترین تحولات تاریخ بشر قرار دارد؛ دگرگونی هایی که فرصت هنجاری شدن و انطباق با شرایط جدید را محدود کرده و در بسیاری از موارد، امکان تصمیم گیری مناسب را فراهم نمیآورد (شیانی و محمدی،12: 1386). همچنین رشد سریع جمعیت، دگرگونی ساختار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، بی تناسبی عمیق بین توسعه فنی و فرهنگی و به عبارت دیگر، توسعه ناموزون در ایران معاصر موجب شکل گیری صور نامنظم و بیقاعدگیهایی گردیده که پیآمد آن رشد نابهنجاریها و انحرافات در شهرهاست (کلدی و رحمانی، 192: 1385).
شتاب چنین دگرگونیهایی در کشورهای در حال توسعه به طور سرنوشت سازی بر شکل گیری و تشدید مشکلات اجتماعی افراد جامعه، به خصوص جوانان تأثیر گذاشته است. در این میان، آنومی به عنوان یک مشکل اجتماعی نیز ناشی از شرایطی است که بخشی از آن به دگرگونیهای شتابان و بخشی دیگر به نا بسامانیهای موجود در جامعه مربوط است.
در شرایط آنومیک، به دلیل ضعف در حاکمیت هنجارها، تعرض میان آنها و حتی پدید آمدن عرصه هایی فاقد هنجارهای روشن، عدم التزام به قواعد اخلاقی و اجتماعی پدید میآید و الگوها بخوبی راهنمای رفتارهای اجتماعی نیستند؛ به عبارت دیگر، در این شرایط، اختلال، تعارض، ناپایداری هنجارها و در برخی زمینه ها، بیهنجاری بوضوح قابل مشاهده است. در ضمن، گرایش به رفتارهای نابهنجار از مسائلی است که توسعه اجتماعی و اقتصادی و شکلگیری جامعه باثبات و دور از تنش و انحرافات را غیرممکن میسازد و هرگونه برنامهریزی و پیشرفت اجتماعی و اقتصادی را با خطر مواجه میسازد (شیانی و محمدی،12: 1386). بنابراین، مطالعه گرایش به رفتارهای نابهنجار و ریشههای آن با توجه به عواقبی که چنین گرایشاتی میتواند به همراه داشته باشد، از اهمیت زیادی بر خوردار است.
کلانشهرها نیز با قرار گرفتن در مسیر رشد و تحولات شتابان جهانی شدن از یک سو و رخدادهای مهم اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و تغییرات ساختاری ناشی از آن در دهههای اخیر از سوی دیگر، بستر مناسبی برای وضعیت بحرانی و آنومیک بوده است. دگرگونیهای پدید آمده در چند دهه اخیر به نحو چشم گیری بر شکل گیری و تشدید مشکلات اجتماعی افراد جامعه تأثیرگذار بوده است. از جمله مشکلات اجتماعی و سیاسی؛ بیاعتمادی و سردرگمی، گسستگی پیوندهای اجتماعی، عدم جذب جوانان در بدنه اجتماع، عدم مشارکت و انزوای اجتماعی میباشد. حال بر اساس موارد یاد شده، مقاله حاضر، در پی پاسخگویی به این سئوال اساسی است که اولاً میزان آنومی اجتماعی در بین دانشجویان مورد بررسی تا چه اندازهای است؟ و ثانیاً کدامیک از متغیرهای مورد بررسی، بیشترین تأثیر را بر آن داشته است؟ در این مقاله، تلاش شده است بر اساس رویکردهای نظری و تجربی، به سؤالات یاد شده پاسخی علمی ارائه گردد.
پیشینه نظری تحقیق
سرمایه اجتماعی
مفهوم سرمایه برای اولین بار به طور رسمی به نوعی در کارهای مارکس و در مفاهیمی چون ارزش افزوده متجلی گردید. سالیان متمادی طول کشید تا تعبیر و تفسیرهای انسانی تری از این گونه مفاهیم پدید آمد؛ به نحوی که به ضرورت موضوع، نقش سرمایه و انواع آن در آموزش نیز به تصویر کشیده شد. از انواع سرمایهها میتوان به سرمایه مالی[1]، سرمایه فرهنگی[2]، سرمایه انسانی[3]، سرمایه زبانی[4] و سرمایه اجتماعی[5] اشاره کرد. سرمایه اجتماعی به ارتباطات و مشارکت اعضای یک سازمان توجه دارد و میتواند به عنوان ابزاری برای رسیدن به سرمایههای اقتصادی باشد. بر اساس تعریف بوردیو، سرمایه اجتماعی مجموعه منابع واقعی یا مجازی است که به واسطه مزیت پایدار شبکهها و روابط سازمانی مستحکمشده و شناخت و آگاهیهای متقابل، در افراد یا گروهها شکل میگیرد. ازنظر بوردیو، سرمایه اجتماعی عبارت است از مجموع منابع فیزیکی یا غیرفیزیکی در دسترس فرد یا گروهی که دارای شبکه نسبتاً بادوامی از ارتباطات نهادینه شده هستند. به بیان دیگر، سرمایه اجتماعی برای بوردیو آن بستر فرهنگی ناشی از ساخت اجتماعی است که در ارتباط مستقیم با عادات افراد و میدان فرهنگی ناشی از کنشهای اجتماعی، سازمان یافته و صورت بندی میشود. جیمز کلمن[6]، جامعه شناس آمریکایی، برای تعریف سرمایه اجتماعی از نقش و کارکرد آن کمک گرفت و تعریفی کارکردی از سرمایه اجتماعی ارائه داد. بر این اساس، «سرمایه اجتماعی شیء واحدی نیست، بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند: همه آنها شامل جنبهای از یک ساخت اجتماعی است و کنشهای معین افرادی را که در درون ساختار هستند، تسهیل میکنند. سرمایه اجتماعی مانند شکلهای دیگر سرمایه است و دستیابی به هدفهای معینی را که در نبود آن دست یافتنی نخواهد بود، امکان پذیر میسازد در کنار بوردیو و کلمن، رابرت پاتنام[7]، جامعه شناس ایتالیایی، از معدود افرادی است که تمامی نیروی خود را روی مفهوم سرمایه اجتماعی متمرکز کرده و پژوهشهای بنیادینی برای سنجش و کاربردهای این واژه به انجام رسانده است. پاتنام، سرمایه اجتماعی را مجموعه ای از مفاهیم، مانند اعتماد، هنجارها و شبکهها میداند که موجب ایجاد ارتباط و مشارکت بهینه اعضای یک اجتماع شده و در نهایت، منافع متقابل آنان را تأمین خواهد کرد. از نظر وی، اعتماد و ارتباط متقابل اعضاء، در شبکه، به عنوان منابعی هستند که در کنشهای اعضای جامعه موجود است. پاتنام، سرمایه اجتماعی را به عنوان وسیلهای برای رسیدن به توسعه سیاسی و اجتماعی در نظامهای سیاسی میداند. به اعتقاد او، سرمایه اجتماعی، وجوه گوناگون سازمان اجتماعی، نظیر اعتماد، هنجار و شبکهها را شامل میشود که با تسهیل اقدامات از طریق آنها، کارایی جامعه بهبود مییابد. بنابراین از نظر وی، اعتماد یکی از عناصر اصلی سرمایه اجتماعی بوده که عامل تسهیل همکاریها است؛ و شبکههای اجتماعی نیز عامل گسترش اعتماد میباشد.
فرانسیس فوکویاما[8] نیز همچون پاتنام در تعریف این مفهوم از وجود هنجارها و ارزشها سخن میگوید. البته او هنجارها وارزشهای غیررسمی در یک گروه را مد نظر دارد و بر این اساس میگوید؛ «سرمایه اجتماعی را به سادگی میتوان به عنوان وجود مجموعه معینی از هنجارها یا ارزشهای غیررسمی تعریف کرد که اعضای گروهی که همکاری و تعاون در میانشان مجاز است، در آن سهیم هستند؛ البته مشارکت در ارزشها و هنجارها به خودی خود باعث تولید سرمایه اجتماعی نمی شود، زیرا این ارزشها ممکن است ارزشهای منفی باشد» (عباس زاده و مقتدایی، 1388). درواقع، فوکویاما معتقد است که اعتماد، انتظاراتی است که بر اساس هنجارهای مشترک و صداقت و رفتارهای همکاری جویانه ایجاد میگردد.
به طور خلاصه، سرمایه اجتماعی در برگیرنده روابطی در بین مردم است که به نوعی کنش را تسهیل میکند. این سرمایه تا حدی ناملموس است؛ زیرا در برگیرنده روابط شخصی است. سرمایه اجتماعی میتواند در سطح فردی و درون گروهی و همچنین در سطح بین گروهی کاربرد داشته باشد.
آنومی اجتماعی، بی سازمانی اجتماعی و ارتباط سرمایه اجتماعی با آن
امیل دورکیم اولین بار در سال 1893 از مفهوم آنومی[9] استفاده کرد، در نظر دورکیم، آنومی به وضعیتی در یک جامعه اطلاق میشود که در آن، هنجارهای اجتماعی نفوذ خود را بر فرد از دست بدهد. در چنین شرایطی، افراد دیگر برای اقتدار اخلاقی جامعه احترام قائل نیستند. بنابراین، افراد دچار احساس تشویش، سردرگمی و فقدان راهنمای اخلاقی میشود. تقاضاها و خواهشهای مادی آنها بی حساب و کتاب افزایش مییابد و خودخواهیها بر آنها غلبه مییابد. شرایط نابسامانی که مستعد بی نظمی، جرم و انحراف است، همه را تحت تأثیر قرار میدهد. به اعتقاد دورکیم، وقتی فقدان التزام اجتماعی به قوانین، هنجارها و قواعد آشکار گردد، افراد احساس میکنند هیچگونه ملاکی در انتخابهای خود ندارند؛ درنتیجه، حالتی از گسستگی و بیسازمانی در نظام اجتماعی آشکار میشود (اسلامی بناب، 1388: 46). در نظر دورکیم، پیآمدهای آنومی در شکل نوعی نابسامانی فردی و در قالب تعارض شخصیت فردی و خودخواه انسان با شخصیت اجتماعی و دیگر خواه او متجلی میشود؛ نتیجه این تعارض این است که خواستههای وجدان جمعی، کارآیی خود را از دست میدهد. تضعیف فشارهای جمعی نیز موجب میشود که افراد به حال خود رها شوند (سلیمی و داوری، 1380: 430-329). با تبیین این تئوری در چنین شرایطی، رفتارهای کجروانه اجتناب ناپذیر خواهد بود.
در سال 1938، رابرت کینگ مرتون، مقاله پیشگام خود را با عنوان «ساختار اجتماعی و آنومی» منتشر کرد. وی در تز خود پیشنهاد میکند که مقادیر جرم را میتوان از طریق بررسی ساختار فرهنگی و اجتماعی جامعه به دست آورد. مرتون این تئوری را برای تشریح مقادیر نسبتاً بالای جرم و کجروی مطرح کرد (بژرگارد و کوکران، 2008: 31).
مرتون، تلقی دورکیم از آنومی را در قالب «نظریه فشار»[10] خود بسط داد. او در توضیح دلایل تفاوت نرخ جرم در بین طبقات بالا و پایین ادعا کرده که دو ساختار در بروز جرم و انحراف دخیل است: ساختار اول، اهداف و آرزوهایی است که به لحاظ فرهنگی تعریف شده و تمام افراد جامعه در طول زندگی خواهان آن هستند. ساختار دوم، وسایل و راههای نهادینه شده برای رسیدن به آن اهداف و آرزوها. در سطح خرد، زمانی که فرد شیوهای تأیید شده برای دستیابی به اهداف خود نداشته باشد، مستأصل شده و به وسائل نامشروع متوسل میشود. در سطح کلان هم وقتی جامعه توان ارائه ابزار و وسائل قابل قبول برای دستیابی به اهداف مطرح در سطح خرد را ندارد، خود باعث ایجاد آنومی میشود. البته جوامع از لحاظ درجه اهمیتی که برای اهداف و وسائل قائل میشود، بایکدیگر تفاوت دارد (شیانی و محمدی،12: 1386). مرتن بر این باور است که آنومی و بعضی از اشکال رفتارهای نابهنجار، بیشتر ناشی از جدایی موجود بین اهداف نهادی شده فرهنگی یک جامعه و راههای ساخته شده اجتماعی برای رسیدن به آن اهداف سرچشمه میگیرد. به عبارت دیگر، شکاف بین اهداف و وسایل مشروع برای رسیدن به آنها باعث شکست ارزشها در سطح فردی و اجتماعی میشود (گارفیلد، 1977: 272).
فرضیه اصلی تئوری مزبور این است که تنظیمات و سازوکارهای بازاری باعث ایجاد فشارهای آنومیک میشود. بازار، اهداف مادی را تقویت کرده و باعث افزایش حسابگری و گرایش ابزاری به سمت روابط اجتماعی میشود. وقتی این روندها ادامه پیدا میکند، احتمالاً آنومی روی میدهد. وقتی اهداف از حمایت فرهنگی بالایی برخوردار باشد، در حالی که ابزارهای هنجاری کنترل کننده، پیوسته نیرو و تأثیر خود را از دست بدهد، شرایط برای فعالیتهای آنومیک مهیا میشود. در یک محیط آنومیک، کنشگران بیشتر با نتایج و بازدهی کنش درگیر میشوند نه با مشروعیت ابزارهایی که رفتارها را تنظیم میکند. تضیف کنترل هنجاری، احتمالاً به افزایش میزان رفتارهای نادرست منتهی میشود که جرم و کجروی هم در این مقوله جای میگیرد. (مسنر و روزنفیلد، 1997: 936)
تئوریپردازان زیادی در طول زمان، تأثیر سرمایه اجتماعی (اعتماد، مشارکت و انسجام اجتماعی) بر آنومی اجتماعی را بررسی نمودند، به طوری که در برخی دورهها، تعداد آنها افزایش و در دورهای دیگر کاهش یافته است. اگر بخواهیم از این تفسیرها یک تقسیمبندی کلی داشته باشیم، میتوان گفت که انواع این تئوریها عبارتند از: تئوری انتخاب، تئوریهای ساختار اجتماعی، تئوریهای ترکیبی وتئوریهای مرتبط دیگر. در هر یک از این تئوریها سعی شده است تا به روشهای مختلف از مفاهیم اعتماد اجتماعی و انسجام اجتماعی برای کمک به تبیین تواناییهای متفاوت اجتماعی و انسانی در حل فرآیند وسیعی از مسائل جمعی مانند آنومی اجتماعی استفاده گردد. در زیر به برخی از مهمترین آنها اشاره میگردد:
از دیدگاه انتخاب عقلانی، افرادی که دارای انتخابهای عقلایی هستند، زمانی مرتکب جرم و کجروی میشوند که سود خالص مورد انتظاری که از این فعالیت به دست میآید، بیشتر از آستانه اخلاقی[11] آنها باشد. بنابراین، با توجه به تئوری انتخاب ویلسون و هرنستین (1985)، میتوان گفت که کاهش بالقوه پیوند و انسجام اجتماعی میتواند به آسانی به عنوان بازدارنده بالقوه در نظر گرفته شود؛ زیرا این کاهش از نظر فرد به عنوان هزینهای برای گرایش به انحراف محسوب شده و اولین هزینه را با سود خالص آن مقایسه کرده و تصمیمگیری نهایی را نسبت به انجام رفتار اتخاذ میکند. درنهایت، براساس تئوری انتخاب عقلانی میتوان گفت که در صورت وجود انسجام و پیوندهای اجتماعی و وجود روابط گرم متقابل و اعتماد کافی بین اعضای جامعه، افراد در اغلب موارد مرتکب جرم و کجروی نمیشوند، زیرا با انجام آن، شبکه روابط خود را از دست داده و از طرف کسانی که با آنها رابطه داشتهاند، طرد میشوند (چلبی و مبارکی، 1384: 10).
سرمایه اجتماعی از سه دیدگاه نظری با جرم وکجروی ارتباط دارد: این سه تئوری، مستقل اما مطابق باهم در درون دیدگاه ساختار اجتماعی وجود دارد که عبارتند از: تئوری بیسازمانی اجتماعی[12]، تئوری فشار[13]، آنومی اجتماعی که هریک از آنها به نوعی، رابطه بین سرمایه اجتماعی (اعتماد، مشارکت و انسجام اجتماعی) و جرم و کجروی را تبیین میکند.
تئوری بیسازمانی اجتماعی در پی مطالعات دهه 1920 و 1930 مکتب شیگاگو در آمریکا تکوین یافته است. این تئوری در تبیین جرم و کجروی بر روی عوامل اجتماعی و اقتصادی، بویژه ساختار و سازمان اجتماعی جامعه تأکید دارد. از دید این تئوری به دلیل توسعه شهرنشینی، تغییرات سریع در صنعتی شدن، مهاجرت به شهرها و ... اجتماعات مدرن، بویژه کلان شهرها، با تغییراتی مواجه بودهاند که موجب افزایش جرم و کجروی میشود (رید، 2000: 116؛ کروم و دیگران، 2003: 5-4).
بر اساس این تئوری، شهرهای مدرن با تغییراتی مواجه بوده است، مثل تضعیف علاقه و روابط خویشاوندی، کاهش کارآیی نهادهای اجتماعی، تضعیف روابط همسایگی، کاهش انسجام اجتماعی، افزایش فقر، افزایش بیاعتمادی و مواردی مانند آن که محیط مناسبی برای کجروی و جرم فراهم میکند. فرض بیسازمانی اجتماعی بر این است که عدم وابستگی به نهادها و سازمانهای اجتماعی از قبیل خانواده، مدرسه و ... موجب رفتار انحرافی میشود (احمدی، 1377: 37). به عبارت دیگر، این تئوری بر شرایط تأکید میکند (شرایط بیسازمانی) که در آن وابستگی به نهادهای اجتماعی و سازمان اجتماعی از هم پاشیده و دیگر کنترلی اعمال نمیشود.
بی سازمانی اجتماعی نشان میدهد، جوانان در کسب ارزشها، روابط اجتماعی و توانایی برای کسب اهداف مشترک، تحت تأثیر والدین، همسایهها و ساکنان محل میباشد. مشخصههای ساختاری، همچون فقر و بیکاری همگی پیش بینی کننده نتایج بیسازمانی میباشد؛ لذا، سطح پایین تر انسجام اجتماعی جوانان، اغلب با متغیرهای ساختاری مرتبط میتواند پیآمدهای آنومی را افزایش دهد. (بوِن و دیگران، 2002: 467) بنابراین، تئوری بیسازمانی اجتماعی چارچوبی فراهم میکند که گسیختگی شبکههای اجتماعی را که مبنای کنترل جامعه است به هم میریزد. بنابراین، گسیختگی اجتماعی بر پیوندهای اجتماعی آسیب میزند، چون سطوح دسترس پذیری سرمایه اجتماعی و تأثیرپذیری جمعی را کاهش میدهد. (روز و کلیر، 2002: 183)
به نظر منطقی میرسد که هر دو مؤلفه کلیدی سرمایه اجتماعی (اعتماد و مشارکت شهروندان) با سازمان اجتماعی مرتبط میباشد. مشارکت در فعالیتهای شهری موجب افزایش پیوندهای اعضای جامعه شده و میتواند به عنوان مبنایی برای کنترل اجتماعی باشد. همچنین، مشارکت در فعالیتها منجر به نظارت دیگر اعضای جامعه میشود که خود یک نوع مشارکت محسوب میشود. بنابراین، سطوح بالای مشارکت اجتماعی باعث تقویت سازمان اجتماعی و ارتقاء سرمایه اجتماعی میشود و کاهش جرم و خشونت را به دنبال دارد.(مسنر و روزنفلد، 2001: 286)
مطلب مهم در تئوری بی سازمانی اجتماعی، مکانیزمهای محلی افراد میباشد که باعث افزایش پیوندهای اجتماعی ساکنان و کاهش هر نوع جرم و بی نظمی میشود. پیوندهای اجتماعی بیشتر به عنوان عوامل غیر مستقیم تأثیرگذار بیسازمانی اجتماعی بر میزان کجروی و جرم میباشد (کوبرین و ویتزر، 2003: 375).
تئوری بیسازمانی اجتماعی، خود بر مبنای مفاهیم سرمایه اجتماعی و انسانی بنا شده است. سرمایه اجتماعی به مهارتهای اجتماعی و منابع لازمه برای ایجاد تغییرات مثبت در زندگی اجتماعی نیاز دارد. همچنین، باعث افزایش ظرفیت عمل برای رسیدن به اهداف اجتماعی میباشد. ماهیت تئوری بی سازمانی این است که که برخی اجتماعات به دلیل اختلال در فرآیندهای رسمی و غیررسمی کنترل اجتماعی، قادر به خود تنظیمی مؤثر[14] نیستند. سرمایه اجتماعی ماهیت و بنیان کنترل اجتماعی میباشد و آن، شامل اشتراکات اجتماعی نیرومندی است که برای تقویت نظم به وجود آمده و این همان چیزی است که باعث تقویت هنجارها میشود و در نتیجه، سطح انسجام اجتماعی افزایش مییابد. جوامع بیسازمان، همواره از وجود جرم و سایر شرایط تهدیدکننده، عذاب میکشد؛ زیرا آنها دچار کمبود منابع کافی برای حفظ سرمایه اجتماعی میباشد (رُز و کلیر، 1998: 8).
بر طبق تئوری بی سازمانی اجتماعی، سرمایه اجتماعی پایه و اساس کنترل اجتماعی است. آن نیروی جمعی بیرونی که برای تحمیل نظم به وجود میآورد، همان چیزی است که گروهها را نسبت به تحمیل هنجارها و در نتیجه نسبت به افزایش سطوح کنترل غیررسمیشان توانا میسازد. بنابراین، اجتماعات سازماننیافته تا حدودی گرفتار جرم و شرایط منفی دیگر میباشد، به خاطر اینکه آنها قادر به انباشت سرمایه اجتماعی لازم نیستند (رُز ،1998: 8).
گرایشهای اخیرتر درون این تئوری بیشتر بر روی اثربخشی جمعی[15] در کنترل جرم و کجروی تأکید میکند. از این دیدگاه، اجتماعات دارای توان سازماندهی بالای رفتار ساکنان از طریق نهادهایی مثل خانواده، مدرسه و اجتماعات دارای همبستگی زیاد، میتوانند اثربخشی جمعی را توسعه دهد. اثربخشی جمعی نیز عبارت است از اعتماد متقابل و مشارکت در نظارت بر جوانان و حفظ نظم عمومی. جوامع با اثربخشی بالا بهطور کلی میزان پایینی از خشونت و کجروی را تجربه میکنند (سیکل، 2003: 182؛ مسنر و روزنفلد، 2001: 286). لذا بر این اساس، هرچه اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و انسجام اجتماعی بالا باشد، جرم و کجروی و در نهایت آنومی اجتماعی به حداقل ترین سطح خود میرسد.
از جمله دیگر مطالعات بعد از دهه 1970 در ارتباط با تئوری بیسازمانی اجتماعی، مطالعه کازاردا و جانویتز[16] است که مدل «سیستمی»[17] تحلیل جرم را بسط دادهاند. در مدل سیستمی، تراکم و قوت شبکهها به طور یکنواخت، توانایی جامعه برای کنترل جرم و کجروی را افزایش میدهد. مثلاً سمپسون[18] استدلال کرده که ابعاد مختلف سازمان اجتماعی و جامعه میتواند به کنترل جرم و به تبع آن کاهش آنومی و ازجمله رواج و تراکم شبکههای خویشاوندی و سطوح مشارکتی در سازمانهای اجتماعی کمک کند. این فاکتورها به ایجاد و انسجام اجتماعی کمک میکند و مناطق دارای انسجام اجتماعی نیز کجروی و آنومی را آسانتر کنترل میکند. انسجام، ثبات و اعتماد متقابل ناشی از شبکههای متراکم و وسیع میتواند کنترل اجتماعی را تضمین کند. بنابراین، مکانیسم تبدیل پیوستگی و تعلق به جامعه و اعتماد اجتماعی، ساختار پیوندهای اجتماعی است (برونینگ و دیگران، 2000: 7-6). در واقع، تبیین پاتنام[19] در رابطه با سرمایه اجتماعی و کجروی و جرم نیز مستقیما ریشه در تئوری بیسازمانی دارد. بر اساس منطق این تئوری، پاتنام استدلال میکند که شبکههای اجتماعی، زیرساختار سرمایه اجتماعی هستند. این زیرساختارها به گفته وی، اعمال معیارهای رفتاری مثبت در جوانان را ممکن کرده و برای آنها، راهنمایان رفتاری[20]، الگوهای نقش، حامیان آموزشی و فرصتهای شغلی فراهم میکند. آنها، همچنین با ایجاد حمایت مالی و عاطفی برای افراد، تأمین نفوذ و قدرت سیاسی و برانگیختن افراد داوطلب برای پیوستن به نهادهای اجتماعی به کاهش کجروی و آنومی میانجامد. برعکس شبکههای آسیب دیده، اعتماد و مشارکت پایین و انسجام اندک، جوانان را به حال خود رها میکند تا خود رفتار خودشان را هدایت کنند و احتمال این امر را که آنها براساس انگیزههای زودگذر و خود تخریبکننده عمل کنند، افزایش میدهد. (مسنر و دیگران، 2004: 884). به طور خلاصه، تئوری بیسازمانی اجتماعی نشان میدهد که دو مؤلفه اصلی سرمایه اجتماعی (اعتماد و مشارکت) با کجروی و جرم ارتباط پیدا میکند (مسنر و روزنفلد، 2000: 286).
در کل میتوان چنین گفت که تئوری بیسازمانی اجتماعی بر شرایطی ساختاری و نوعی از سازمان اجتماعی تأکید میکند که نقطه مقابل اعتماد، مشارکت، همبستگی و پیوندهای اجتماعی است، شرایطی که در آن، شبکههای اجتماعی ضعیف، مشارکت در جامعه کم و اعتماد نیز اندک است.
براساس تئوری فشار، وقایع پرتنش در خانواده یا محله منجر به احساسات منفی و سپس بزهکاری میگردد؛ به ویژه اگر منابع هنجاری چیره شود؛ و حمایت والدین و همسالان قابل دسترسی نباشد. طبق این تئوری، میتوان گفت که فقدان تعلقات اجتماعی و همچنین کاهش سرمایه اجتماعی در جامعه و نیز در درون خانواده باعث میشود که افراد، هنگام روبرو شدن با منابع فشار نتوانند بر آنها غلبه نمایند؛ در نتیجه احساسات منفی در آنان ایجاد میشود که منجر به کجروی و ناهنجاری خواهد شد (چلبی و مبارکی، 1384: 12).
تئوری بیسازمانی اجتماعیو تئوری فشار از سنتهای تحقیقی و نظری متفاوتی به وجود آمده است. اگرچه، به لحاظ اینکه آنها موضوع مشترکی دارد، معمولاً در یک فصل منظور میشود، هرکدام ازآن ها، نظم، ثبات و هماهنگی اجتماعی را منشأ ایجاد همنوایی میداند، در حالی که بی نظمی و عدم هماهنگی را منشأ بروز جرم و انحراف محسوب میکند. نظام اجتماعی، اجتماع، یا خرده نظام در درون یک جامعه در صورتی تحت عنوان یک نظام اجتماعی سازمان یافته و هماهنگ توصیف میشود که درخصوص هنجارها و ارزشهای آن، نوعی اتفاق نظر درونی و اجماع رأی وجود داشته باشد؛ میان اعضای آن همبستگی قوی به وجود آید و تعامل اجتماعی به گونه ای منظم در آن جریان یابد. برعکس، اگر در همبستگی و انسجام اجتماعی آن خللی ایجاد شود، یا بین اجزاء و عناصر آن تفرقه و پراکندگی به وجود آید، نظام، بیسازمان و آنومیک (نابسامان) توصیف میشود. هر کدام از این نظریات، مؤید این نکته است که هر چه سرمایه اجتماعی و همبستگی و انسجام در درون یک گروه، اجتماع یا جامعه کمتر باشد، میزان جرم و انحراف در آن بالاتر خو اهد بود. هر یک از آنها تلاش میکنند میزان بالای جرم و بزهکاری در بین طبقات پایین محروم وگروههای قومی را تبیین نمایند. هر دو نظریه، در برخی مواقع، به طور خاص بر گروههای بزهکار، مجرم و خرده فرهنگها نیز متمرکز شدهاند (علیوردی نیا، 195: 1384).
بنابراین تئوریها، آنومی موجب تخلیه سرمایه اجتماعی میشود؛ زیرا اولاً، اعتماد زمانی شکل میگیرد که هنجارها محکم باشد و افراد بتوانند رفتارهای یکدیگر را پیشبینی کنند؛ از سوی دیگر، در محیط عاری از اعتماد، اگر سطوح مشارکت و شبکههای روابط کاهش پیدا کنند امری قابل انتظار است. آنومی اجتماعی باعث کاهش سرمایه اجتماعی و افزایش خشونت از طریق تضعیف هنجارهای مسلط بر رفتارها میشود. تعهد قوی به نظم هنجاری باعث افزایش اعتماد متقابل شده و در نتیجه کنشهای متقابل شکل گرفته و از هنجارها تبعیت خواهد شد. بر عکس، وقتی مردم به همدیگر شک و تردید داشته باشند، نسبت به قدرت هنجارها بطور معکوس نمیتوان اعتماد کرد (مسنر و روزنفلد، 2000: 287). لذا به نظر میرسد که سطوح سرمایه اجتماعی باید با آنومی رابطه معکوس داشته باشد و آنومی نیز با کجروی و خشونت رابطه مثبتی دارد.
برطبق مورد یاد شده، زمانی که میان مردم اعتماد زیادی دیده میشود، آنها با اطمینان از اینکه عمل متقابل تحقق خواهد یافت و هنجارها رعایت خواهد شد، خود نیز نسبت به نظم هنجاری تعهدی قوی خواهند داشت. در مقابل، عدم اعتماد موجب از میان رفتن ایمان نسبت به نیروی نظارتی خواهد شد. به عبارت دیگر، طبق پیش بینی تئوری آنومی، در محیطهای بیهنجار، اعتماد اجتماعی کاهش یافته و در همان زمان، کجروی و خشونت افزایش خواهد یافت (لدرمن و دیگران، 1991: 11).
در واقع، همانطور که کلمن اشاره میکند، وقتی اعتماد بالاست، افراد برای حفظ اعتماد به همدیگر سعی میکنند با رعایت هنجارها، اعتماد طرف مقابل را جلب کنند و همانگونه که پاتنام اشاره میکند، وقتی شبکههای مشارکت قوی است و متراکم، احتمال همکاری شهروندان در جهت منافع جمعی بیشتر میشود. دلیل آن هم این است که شبکههای مشارکت، اولاً هزینه بالقوه عهدشکنی را افزایش میدهد، لذا فرصت طلبی و خودخواهی، منافع فرد را به خطر میاندازد و از سوی دیگر، این شبکهها، هنجارهای قوی معامله متقابل را تقویت میکنند (پاتنام، 1380: 98-297). لذا میتوان نتیجه گرفت که سرمایه اجتماعی بالا آنومی را کاهش داده و به تبع آن جرم و کجروی را نیز کاهش میدهد.
یکی از ابعاد تأثیر گذار سرمایه اجتماعی بر آنومی اجتماعی که در تحقیق حاضر به آن پرداخت شده است، متغیر اعتماد اجتماعی میباشد. به اعتقاد گیدنز[21]، ایجاد اعتماد به شیرازه زمان و مکان مربوط میشود؛ زیرا اعتماد، یعنی ضمان و تعهد دادن به شخص، گروه یا نظام در طول زمان آینده. اندیشه اعتماد نیز یک اندیشه مدرن است. اعتماد باید دو سویه باشد تا مؤثر واقع شود و در قبال رخدادهای احتمالی در آینده، آسایش خاطر فراهم کند. به این دلیل است که گیدنز اعتماد را با اندیشه آسایش خاطر اولیه[22] در شخصیت نیز مربوط میداند (گیدنز، 1380: 187-175). به نظر گیدنز، جو دارای اعتماد، «پیله حفاظتی» میکند که در حقیقت، نوعی پوشش اطمینان بخش است که به حفظ و تداوم محیط پیرامونی ما کمک میکند (گیدنز،181: 1383).
به نظر فوکویاما، از یک سو، بی اعتمادی باعث فرسایش سرمایه اجتماعی گردیده و به انزوا، ذرهای شدن، گسسته شدن پیوندها و از بین رفتن شبکه روابط بین فردی میانجامد؛ و از سوی دیگر، با تحریک و برانگیختن افراد و جستجو برای یافتن جانشینها، اغلب با پذیرش هویتهای غیرقانونی (در باندهای بزهکاری، خرده فرهنگهای منحرف و نظایر آن) فرد را از حالت خود خارج کرده و او را از خود بیگانه میسازد (زتومکا، 1384: 122). به نظر پاتنام، اعتماد از مؤلفههای مهم و حیاتی سرمایه اجتماعی است. وی، سرمایه اجتماعی را به منزله شبکههایی از انجمنهای ارادی و خودجوش معرفی میکند که به وسیله اعتماد، گسترش یافتهاند. او بر این نکته تاکید میکند که بدون اعتماد، اغلب فعالیتهای اصلی زندگی روزمره غیرممکن میشود. او در کتاب «بولینگ یک نفره»[23] بیان میکند که صداقت و اعتماد، اختلافات زندگی اجتماعی را حل میکند (تورگلر، 2007: 4).
یکی دیگر از مؤلفههای سرمایه اجتماعی مؤثر بر آنومی، انسجام اجتماعی است. از دید دورکیم، انسجام اجتماعی تنها به وسیله مواجهه با چیزی که وی نابهنجار مینامید، قابل تعریف است. نابسامانی، خودگرائی، فقر، ناهماهنگی و تقسیم کار تحمیلی همگی از دید دورکیم نمونههایی از انسجام غلط بودند. بدین طریق، انسجام بهنجار مبین عکس این شرایط است. وی معتقد است که انسجام وقتی رخ میدهد که عواطف افراد به وسیله نمادهای فرهنگی تنظیم شود، طوری که افراد متصل به جماعت، اجتماعی شده باشند؛ جائیکه کنشها تنظیم و به وسیله هنجارها هماهنگ شده و نابرابریها قانونی تصور میشود (ترنر، 1384: 446).
انسجام اجتماعی در یک حوزه تعاملی معیّن شکل و معنی پیدا میکند. دورکیم، احساسی را که در میدان تعاملی به وجود میآید، عاطفه جمعی[24] مینامد. از نظر دورکیم، عاطفه جمعی عمیق اکثراً طی مناسک جمعی (مثل اعیاد و مراسم ملی و مذهبی و غیره) به وجود میآید و بدین نحو موجبات افزایش و تحکیم انسجام اجتماعی را فراهم میکند (ازکیا و غفاری، 1380: 180).
عامل موثر دیگر بر آنومی اجتماعی که در تحقیق حاضر به آن اشاره شده است، مشارکت اجتماعی میباشد.مشارکت اجتماعی هر جامعه ای از طریق شبکههای رسمی و غیررسمی ارتباطات میان افراد شناخته میشود. بعضی از این شبکهها هم سطح (افقی) است و شهروندان برخوردار از وضعیت و قدرت برابر را دور هم جمع میکنند. اما بعضی دیگر، شبکههای عمودی است که شهروندان را بر اساس روابط نابرابر مبتنی بر سلسله مراتب به هم پیوند میدهد. در اغلب موارد، شبکهها ترکیبی از روابط عمودی و افقی را شامل میشود. هرچه شبکههای اجتماعی در جامعهای متراکمتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که شهروندان بتوانند برای منافع متقابل همکاری نمایند. نمونهای از پیوندهای مشارکت هم سطح (افقی)، پیوندهای خویشاوندی است که نقش خاصی در حل مسائل جمعی دارند؛ اما در سطح اجتماعی، تقویت همکاری شبکههای خویشاوندی در مقایسه با شبکههای مشارکت مدنی(عضویت مشترک در انجمنها) کمتر است. شبکههای مشارکت مدنی که شکافهای اجتماعی را دور میزند، موجب همکاری گستردهتری شده و بدین ترتیب انواع شبکههای مشارکت اجتماعی بخش مهمی از ذخیرة سرمایة اجتماعی یک جامعه را تشکیل میدهد. روابط متقابل میان منابع سرمایة اجتماعی، یعنی اعتماد، هنجارها و شبکههای مشارکت که خود تقویت کننده و افزاینده میباشد، از ویژگیهای جامعه مدنی است. نبود این ویژگیها یعنی عهدشکنی، بی اعتمادی، فریب، بهره کشی، انزوا، بینظمی و نابسامانی، در حفظ دورههای باطل توسعهنیافتگی یکدیگر را تشدید میکنند (پاتنام،285: 1380). توسعه نیافتگی نیز، شرایط و بستر مناسبی برای اعمال و رفتارهای آنومیک فراهم میکند.
پیشینه تجربی تحقیق
در سال 1382 توسط معاونت اجتماعی ناجا در مشهد در پژوهشی تحت عنوان «آنومی اجتماعی در روابط اجتماعی جوانان» انجام شده است. بر اساس این تحقیق، مهمترین انواع نابهنجاریها عبارتند از: عدم تعهد و مسئولیت پذیری، مشکل ارتباط با والدین و مربیان و اعتیاد (خوشکار، 1382).
رفیعپور در تحقیقی با عنوان «آنومی یا آشفتگی اجتماعی، پژوهشی در زمینه پتانسیل آنومی در شهر تهران» با طرح سه سوال اساسی به بررسی نابهنجاریهای اجتماعی شهر تهران پرداخته است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که عدم رعایت هنجارهای رسمی، بسیار فراگیر است و نیز میزان رعایت هنجارهای غیر رسمی بالاست. دیاگرام علّی نهایی این تحقیق نشان میدهد که عواملی چون نابرابری اجتماعی و وضعیت اقتصادی نامناسب بر نا بهنجاریها تاثیر دارد (رفیعپور، 1378).
غفاری در تحقیقی با عنوان «سرمایه اجتماعی و پیشگیری از جرم» به بحث از آنومی و جرم میپردازد. به نظر او سرمایه اجتماعی میتواند نسبت به سازمانها در ذهن افراد نگرش مثبتی ایجاد کند، به ویژه به این دلیل که عملکرد سازمانهای نظارتی و سایر نهادها در جایی که شبکهها قوی است و سطوح همبستگی هنجاری بالاست، مؤثرتر است(غفاری،1387).
سمپسون و گروز(2000) در مطالعات خود نشان دادهاند که رابطهای قوی بین جنبههای مختلف بیسازمانی اجتماعی و عدم ثبات و انسجام اجتماعی وجود دارد. اغلب این مطالعات بر عوامل کلان در سطح اجتماع و رابطهشان با میزان جرم و کجروی متمرکز شده است. یافتههای استارک[25] (1987) نشان میدهد، ویژگیهای ساختاری، نظیر بی ثباتی زیاد، عدم نظم و انسجام اجتماعی، همگی منجر به میزان بالای کجروی و جرم خواهد شد.
در مجموع، چنانچه بخواهیم یک جمعبندی کلی از تمام نظریات و پیشینههای تحقیقی موجود در این زمینه داشته باشیم، میتوان گفت که بهطور کلی برای کاهش نابهنجاریهای اجتماعی تحت تأثیر مؤلفههای سرمایه اجتماعی دو استدلال اساسی وجود دارد:
استدلال نخست این است که سرمایه اجتماعی و مؤلفههای آن، هزینههای روابط (تبادل) اجتماعی را کاهش میدهد. در نتیجه باعث حل مسالمتآمیز تضادها، تفاوتهای بین شخصی (در خانه، محله و کار) و تضادهای اجتماعی (از قبیل درک تبعیض غیرمنصفانه فرصتهای اقتصادی) میگردد. این استدلال در حقیقت اظهارنظر قطعی فوکویاما است مبنی بر اینکه اعتماد میتواند به طور چشمگیری باعث کاهش امری گردد که اقتصاددانان آن را هزینههای تبادل، هزینههای گفتگو و نظایر آن نامیدهاند.
استدلال دوم اینکه جوامعی که در بین اعضایشان انسجام اجتماعی و پیوندهای قویتری وجود دارد بهتر میتوانند کنشهای جمعی خودشان را سازماندهی و بسیج کنند. این عامل، پتانسیل رفتار فرصتطلبانه خود را کاهش میدهد؛ بنابراین از پتانسیل تضاد و ستیز اجتماعی میکاهد. حال بر اساس چارچوب نظری و تجربی تحقیق، مدل نظری و فرضیههای زیر قابل استنباط است:
سرمایه اجتماعی |
انسجام اجتماعی |
اعتماد اجتماعی |
مشارکت اجتماعی |
آنومی |
مدل نظری تحقیق
فرضیههای تحقیق
فرضیه کلی: بین سرمایه اجتماعی و آنومی اجتماعی رابطه وجود دارد.
فرضیههای جزئی
- بین اعتماد اجتماعی و آنومی اجتماعی رابطه وجود دارد.
- بین انسجام اجتماعی و آنومی اجتماعی رابطه وجود دارد.
- بین مشارکت اجتماعی و آنومی اجتماعی رابطه وجود دارد.
روششناسی
در این تحقیق به لحاظ مفهومی از روش مطالعه اسنادی و از حیث تجربی برای بررسی متغیرها، تحلیل و آزمون فرضیهها از روش پیمایش استفاده شده است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. که ابتدا پرسشنامه تحقیق مورد پیشآزمون (Pre-Test) قرار گرفته و با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ پایایی(Reliability) پرسشهای چندگزینهای و نیز پرسشهایی که در قالب طیف لیکرت مورد سنجش قرار گرفتهاند محاسبه شده است. پس از اصلاحات لازم مجددآ دادهها از طریق پرسشنامه نهایی جمعآوری شده است و الفای کرونباخ برای آنها محاسبه گردیده است که در مجموع پایایی محاسبه شده برای هر کدام از پرسشها در سطح مطلوب میباشد(جدول شماره 1).
پردازش وتجزیه و تحلیل آماری اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی(مشتمل بر آزمونهای همبستگی، رگرسیون چند متغیری) انجام شده است.
جدول شماره 1: نتایج تحلیل پایایی سنجههای پرسشنامه
تعداد گویه |
ضریب آلفای کرونباخ |
ابعاد |
متغیر ها |
11 |
84/ |
- |
آنومی اجتماعی |
12 |
83/ |
اعتماد اجتماعی |
سرمایه اجتماعی |
11 |
75/ |
مشارکت اجتماعی |
|
9 |
89/ |
انسجام اجتماعی |
جامعه آماری و روش نمونهگیری
جامعه آماری این تحقیق کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی تبریز در سال تحصیلی 88-87 هستند که تعداد کل آنها بر اساس مرکز آمار دانشگاه 18743 نفر بوده است. نمونه به روش نمونه گیری طبقهای تصادفی و با استفاده از فرمول کوکران و به تعداد 376 نفر انتخاب گردیده است. برای جلوگیری از تأثیر پرسشنامههای گمشده و مخدوش بر نتایج تحقیق، نمونه آماری مورد نظر به تعداد 400 نفر افزایش یافت.
تعریف مفاهیم و متغیرها
آنومی اجتماعی:طبق نظر دورکیم، جامعه بی هنجار(آنومیک)، جامعهای است که در آن، قواعد رفتار(هنجارها) شکسته شده و یا نادیده انگاشته شده است (سیگل،192: 2003). به نظر آبرکرامبی[26]، آنومی وضعیتی اجتماعی است که ویژگی بارز آن از هم پاشیدگی معیارهای حاکم بر روابط و تعاملات اجتماعی است. مفهوم آنومی، شکاف موجود میان تفسیر عمل اجتماعی در سطح فردی را با تفسیر آن در سطح ساختار اجتماعی با پیوند میان آنها، پر میکند (شیانی و محمدی،1386: 14). و از دیدگاه مرتون بیهنجاری، فقدان وسیله قانونی برای دسترسی به اهداف مشروع است (پوفر،2009: 213).
شاخصهای سنجش آنومی عبارتند از: 1- ناامیدی نسبت به آینده؛2- احساس بی قدرتی و بدبینی نسبت به امور روزانه و عادی؛ 3- نبود قاعده و قانون مشخص در زندگی؛ 4-احساس عدم هدفمندی در زندگی؛ 5- بیهوده تلقی کردن زندگی؛ 6- غیرقابل پیش بینی بودن آینده7- بیزاری از زندگی؛ 8- عدم پایبندی به اصول اخلاقی و... که در سطح سنجش رتبهای مورد اندازه گیری قرارگرفته است.
سرمایه اجتماعی:سرمایه اجتماعی از تغییراتی در روابط میان اشخاص حاصل میشود که کنش را تسهیل میکند. این سرمایه در روابطی که بین اشخاص برقرار است، یافت میشود. سرمایه اجتماعی که برای رشد جوانان مهم است، منحصراً در محدوده خانواده جای ندارد، میتوان آن را در بیرون از خانواده و در جامعه نیز یافت (تاجبخش، 78: 1384).
سرمایه اجتماعی، جمع منابع واقعی و یا بالقوه ای است که حاصل شبکهای بادوام از روابط کمابیش نهادینه شده آشنایی و شناخت متقابل یا به بیان دیگر، عضویت در یک گروه است. این شبکه هر یک از اعضای خود را از پشتیبانی سرمایه جمعی برخوردار میکند، وآنان را مستحق کسب اعتبار میسازد. این روابط ممکن است فقط در حالت عملی در مبادلات مادی و یا نمادینی که آنان را در حفظ آن روابط کمک میکند، وجود داشته باشد. بدین سان حجم سرمایة اجتماعی مورد تملک یک فرد به اندازه شبکه پیوندهایی بستگی دارد که او میتواند به طرزی مؤثر بسیج کند؛ و علاوه بر آن وابسته است به حجم سرمایه (اقتصادی، فرهنگی، یا نمادین) در تصرف کسانی که وی با آنان مرتبط است. این بدان معنی است که سرمایه اجتماعی اگرچه به سرمایه اقتصادی و فرهنگی مورد تملک یک فرد، یا حتی مورد تملک کل مجموعه عواملی که وی با آنها مرتبط است، نسبتاً تقلیلناپذیر است، با این حال، هرگز از این حجم مفروض کاملاً مستقل نیست؛ چون مبادلات نهادینه ساختن شناخت متقابل، باز شناسی حداقلی از همگنی عینی را پیشاپیش ایجاب میکند. همچنین چون سرمایة اجتماعی بر سرمایهای که او به سهم خودش در تملک دارد، اثری متکثرکننده اعمال میکند (تاجبخش،1384: 148). برای سنجش سرمایه اجتماعی، مؤلفههای اعتماد نهادی، انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی مد نظر بوده است.
الف) اعتماد اجتماعی:فوکومایا (1995)، اعتماد را به صورت انتظاری تعریف میکند که در جامعه ای با رفتار منظم، مشارکتی، مشروع و بر پایه هنجارهای مشترک بر روی بخشی از اعضای جامعه رخ میدهد (بت، 2008: 488). از سوی دیگر، هاردین[27] بر نقش اصلی نهادها به مثابه ایجادکننده اعتماد اجتماعی هستند تأکید دارد (روبال و وسز؛ 2007: 2). طبق دیدگاه جانسون[28]، مفهوم اعتماد فرآیندهای شبکه اجتماعی و اقتصادی را تسهیل میکند؛ چون اعتماد ساختار مهمی در مدل کنش متقابل است. به نظر وی، برای ایجاد ارتباط اجتماعی، شخص باید بتواند فضایی آکنده از اعتماد ایجاد کند که در نتیجه، ترسهای خود و دیگری از طرد شدن را کاهش داده، امید به پذیرش، حمایت و تأیید را ارتقاء بخشد (بت، 2008: 488) به نظرگامبتا[29]، اعتماد جزء جدائیناپذیر و ضروری برای کنشهای فرد تلقی میگردد. هر چه اهمیت اعتماد در کنشها و تصمیمگیریهایمان افزایش یابد، میزان انتخابهای ما در ارتباط با دیگران امکانپذیرتر و عملیتر میگردد (جیوستا، 2007: 4).
در اینجا اعتماد در قالب سه سنجة اعتماد بین فردی، اعتماد تعمیمیافته و اعتماد نهادی مورد سنجش قرار گرفته است که نمرة اعتماد اجتماعی از جمع نمرات سه مؤلفه فوق محاسبه شده است.
اعتماد فردی، به معنای اعتماد به افراد خانواده، خویشان، دوستان و همکاران است. که میزان آن در افراد بر اساس طیف لیکرت اندازهگیری شده است.
اعتماد تعمیمیافته، اعتماد به بیگانگان یا افراد کمتر آشنای اجتماع را شامل میشود که از طریق گویههای زیر در قالب طیف لیکرت اندازهگیری شده است:
1- اکثر مردم در معامله با دیگران درستکار و بی شیله پیلهاند.
2-خیلی از مردم فقط در فکر خویشاند و واقعاً به جز خود به هیچ کس دیگر اهمیت نمیدهند.
3-خیلیها فقط از آن رو با تو دوستاند که در مواقع نیاز بتوانند از تو کمک بگیرند.
4- شما تا چه اندازه به غریبهها اعتماد میکنید.
اعتماد نهادی، بازگوی خوش بینی و اطمینان افراد نسبت به عملکرد نهادها و گروههای اجتماعی است. برای سنجش این معرف میزان اعتماد افراد برای شماری از نهادها و گروههای اجتماعی از طریق طیف لیکرت سنجیده شده و سپس با استفاده از جمع نمرات افراد شاخص اعتماد نهادی هر یک از آزمودنیها محاسبه شده است (علیپور و دیگران،118: 1388).
ب) انسجام اجتماعی: مفهوم انسجام اجتماعی[30] را میتوان پیوندهای نظم یافته، تبادلات یا دوسویگی کردارها، را میان کنشگران یا جمعها تعریف کرد. گیدنز، انسجام اجتماعی را معطوف به نظام مندی در سطح کنش متقابل چهره به چهره تعریف میکند (گیدنز، 1384: 83). انسجام به مفهوم بهرهمندی از احساس پذیرش از سوی دیگران و احساس راحتی در محیط همسایگی و اجتماع محلی و گروههایی که افراد در آنها عضویت داشته و یا در آنها مشارکت دارند (اسماعیلی، 234: 1385).
معرفهای انسجام اجتماعی: اهمیت دادن افراد به یکدیگر، احترام گذاردن به حقوق همدیگر، همکاری با همدیگر، کمک به هنگام گرفتاری، به فکر همدیگر بودن، دلداری دادن به همدیگر به هنگام مشکل حاد، وجود روابط محبت آمیز و انسان دوستانه میان افراد و....
ج) مشارکت اجتماعی: مشارکت به معنی به کار گرفتن منابع شخصی به منظور سهیم شدن در یک اقدام جمعی است. آنچه که مشارکت را تحقق میبخشد، گذر از حالت بالقوه به بالفعل است؛ صرف نظر از موفقیتی که حاصل میشود. «اوکلی معتقد است که مشارکت عبارت است از احساس سازگاری مردم و در نهایت افزایش پذیرش و توانایی آنان برای پاسخگویی به برنامههای توسعه از طریق درگیر کردن آنان با تصمیمگیری، اجراء و ارزشیابی برنامهها، بر اساس تلاشهای سازمان یافته» (محسنی، 1382: 13-12).
معرفهای مشارکت اجتماعی عبارتند از: شرکت در مراسم مذهبی، شرکت در نماز جمعه، مشارکت در انجمنهای علمی، مشارکت در انتخابات، ارائه پیشنهادات برای حل مشکل در داخل دانشگاه، عضویت در تشکلهای دانشجویی، میل به مشورت با دیگران در مشکلات روزمره، میل به تبادل اطلاعات با دیگر دانشجویان، مشارکت در تشکلهای سیاسی، مشارکت در تیمهای ورزشی دانشگاه و شرکت در نماز جماعت دانشگاه و ...
یافتههای پژوهش
یافتههای توصیفی
برای سنجش آنومی اجتماعی به عنوان متغیر وابسته، 11 گویه در سطح اندازه گیری فاصلهای استفاده شده است. نتایج به دست آمده با توجه به جدول شماره 2، میانگین آنومی اجتماعی در بین دانشجویان پاسخگو 74/41 و میزان چولگی برابر با 058/ میباشد این امر بیانگر آن است که احساس آنومی در بین دانشجویان در حد متوسط به بالاست.
برای سنجش میزان اعتماد اجتماعی 12 گویه طرح شده بود. بر اساس آمارههای توصیفی، میانگین اعتماد اجتماعی 12/31 ومیزان چولگی 411/- میباشد. این دادهها نشان میدهد که اعتماد اجتماعی در بین دانشجویان در حد متوسط به بالا است.
برای سنجش انسجام اجتماعی 9 گویه طرح شده بود. بر اساس نتایج حاصله میتوان گفت که میانگین این متغیر در بین دانشجویان 38/33 و میزان چولگی برابر با 161/- میباشد. این یافتهها نشان میدهد که میزان انسجام اجتماعی در میان دانشجویان در حد متوسط بوده است.
برای سنجش متغیر مشارکت اجتماعی، 10 گویه طرح شده بود. بر اساس نتایج حاصله میتوان گفت که میانگین مشارکت اجتماعی در بین دانشجویان 07/41 و میزان چولگی برابر با 084/ میباشد که نشان میدهد میزان مشارکت اجتماعی در میان دانشجویان از مقدار متوسط به دست آمده کمتر بوده است.
در کل با جمع نمرات ابعاد سرمایه اجتماعی (جدول شماره 2) میتوان گفت که میانگین سرمایه اجتماعی در بین دانشجویان پاسخگو از مقدار متوسط، اندکی کمتر میباشد.
جدول شماره 2: آمارههای پراکندگی مربوط به متغیرهای اصلی تحقیق
متغیر |
میانگین |
انحراف معیار |
واریانس |
چولگی |
دامنه تغییرات |
مینیمم |
ماکزیمم |
آنومی اجتماعی |
74/41 |
15/10 |
15/103 |
058/ |
51 |
15 |
66 |
اعتماد اجتماعی |
12/31 |
08/7 |
23/50 |
411/- |
40 |
8 |
48 |
مشارکت اجتماعی |
07/41 |
27/12 |
6/150 |
084/ |
63 |
13 |
76 |
انسجام اجتماعی |
38/33 |
15/9 |
83/85 |
161/- |
45 |
9 |
54 |
مجموع سرمایه اجتماعی |
3/58 |
8/13 |
3/170 |
184/- |
71 |
25 |
96 |
یافتههای استنباطی
همبستگی هر یک از مؤلفههای سرمایه اجتماعی با متغیر وابسته با استفاده از آزمون r پیرسون آزمون شده است. نتایج حاصله نشان میدهد: الف) همبستگی بین اعتماد اجتماعی و آنومی اجتماعی معکوس و معنیدار میباشد؛ بر این اساس میتوان گفت که هر چه از میزان اعتماد اجتماعی دانشجویان کاسته شود، به همان میزان، احساس آنومی اجتماعی در بین دانشجویان بالا میرود؛ عکس آن نیز صادق است.
ب) برای آزمون همبستگی بین دو متغیر آنومی اجتماعی و انسجام اجتماعی نیز از آزمون r پیرسون استفاده گردید. نتایج حاصله نشان داد که فرضیه مذکور قابل تأیید است و نوع رابطه بین دو این متغیر معکوس میباشد. بنابراین، هر چه میزان انسجام اجتماعی یعنی، پیوندها و تبادلات دوسویه میان کنشگران، همکاری، احترام و روابط محبت آمیز و انسان دوستانه در بین دانشجویان رو به کاستی گذارد، به همان اندازه آنومی اجتماعی نیز افزایش پیدا میکند؛ عکس آن نیز صادق است.
ج) نتایج حاصل از آزمون همبستگی بین متغیرهای مشارکت اجتماعی و آنومی اجتماعی نشان داد که فرضیه مذکور قابل تأیید و نوع رابطه بین دو این متغیر، معکوس میباشد. بنابراین، هر چه میزان مشارکت اجتماعی در بین دانشجویان رو به کاستی گذارد، به همان اندازه آنومی اجتماعی نیز افزایش پیدا میکند، عکس آن نیز صادق است.
در مجموع برای آزمون همبستگی بین متغیرهای سرمایه اجتماعی و آنومی اجتماعی نیز از آزمون r پیرسون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین دو متغیر یاد شده همبستگی معنی دار و معکوسی وجود دارد. ( جدول3).
جدول شماره 3: نتایج آزمون همبستگی بین متغیر آنومی اجتماعی و ابعاد سرمایه اجتماعی
اعتماد نهادی |
متغیر وابسته متغیرهای مستقل |
||
سطح معنی داری |
ضریب همبستگی پیرسون |
تعداد |
|
000/0 |
264/- |
379 |
اعتماد اجتماعی |
000/0 |
209/- |
377 |
انسجام اجتماعی |
000/0 |
225/- |
377 |
مشارکت اجتماعی |
000/0 |
290/- |
380 |
سرمایه اجتماعی |
|
تحلیل رگرسیون چندگانه
هدف از تحلیل رگرسیون، مشخص نمودن سهم و تأثیر مؤلفههای عمده سرمایه اجتماعی در تعیین و پیش بینی تغییرات متغیر وابسته است. بر اساس نتایج حاصله که به روش رگرسیون همزمان[31] انجام یافته است، میتوان گفت که متغیر وابسته (آنومی اجتماعی) بیشتر متأثر از متغیر اعتماد اجتماعی است. نتایج جدول زیر (4) حکایت از آن دارد که چهار متغیر مانده در مدل درمجموع توانستهاند 12/0 درصد از کل واریانس آنومی اجتماعی را تبیین نمایند(125/0=R2). همانگونه که یافتههای جدول یاد شده نشان میدهد، سه متغیر اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی باهم در مدل دخالت داده شده و همه آنها تاثیر معنیداری بر آنومی اجتماعی داشتهاند. بنابراین، با توجه به یافتههای اخیر میتوان گفت که متغیر اعتماد اجتماعی در مقایسه با متغیرهای دیگر، در تبیین میزان آنومی در جامعه تعیین کننده تر بوده و دارای اهمیت خاصی میباشد؛ به طوری که میتوان نتیجهگیری کرد که هر جامعه ای دارای اعتماد بالایی باشد، افراد آن جامعه کمتر دچار احساس آنومی خواهند شد و برعکس.
جدول شماره 4: آمارههای تحلیل رگرسیون چند گانه آنومی اجتماعی
متغیر |
بتا |
t |
سطح معنی داری |
ضریب همبستگی چند گانه |
354/0 |
|
اعتماد اجتماعی |
231/- |
46/4- |
000/0 |
ضریب تعیین |
125/0 |
|
مشارکت اجتماعی |
175/- |
45/2- |
001/0 |
ضریب تعیین تصحیح شده |
116/0 |
|
انسجام اجتماعی |
131/- |
26/3- |
015/0 |
اشتباه معیار برآورد |
58/9 |
|
کمیت دوربین واتسون |
9/1 |
|||||
آنالیز واریانس
|
کمیت F |
17/13 |
||||
سطح معنی داری |
000/0 |
بحث و نتیجهگیری
مسائل اجتماعی جوانان ایران، هم گام با پدیده جهانی شدن و رخدادهای اجتماعی و اقتصادی دستخوش دگرگونی شده است. جوانان امروز از لحاظ احساسات، اعتقادات، نگرشها و رفتارها با نسلهای دیگر متفاوت هستند و لذا مسائل آنان هم در اثر تحولات پدید آمده، متفاوت خواهد بود. نتایج به دست آمده از پژوهش (7/41) نمایانگر وجود احساس آنومی زیاد در میان دانشجویان است؛ این ارزیابی گویای وضعیتی است که دانشجویان در آن، حالتی از گسستگی میان خود و جامعه را تجربه میکنند که بسیار نگران کننده و خطر ساز است.
بر اساس نتایج تحقیق، ضرایب همبستگی مربوط به متغیرهای مذکور در بین کل پاسخگویان نشان میدهد که متغیرهای اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی با شاخص آنومی اجتماعی دارای رابطه منفی و معنیداری است؛ یعنی هر چه اعتماد اجتماعی، پیوندهای اجتماعی، خود باوری در فرد بیشتر باشد و فرد احساس مثبت بالایی نسبت به دیگران داشته باشد، اقدام به ایجاد روابط متقابل زیادی با اطرافیان خود کرده و همچنین اگر علاقه به کمک و همکاری با دیگران در فرد وجود داشته باشد، نابسامانی و کجروی در جامعه کاهش یافته و در نتیجه آنومی اجتماعی نیز کاهش مییابد. همچنین نتایج حاصله از معادله رگرسیونی در میان کل پاسخگویان نیز حاکی از آن است که اگر چه متغیرهای اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و انسجام اجتماعی هر کدام به صورت جداگانهای تاثیر منفی و معنیداری بر آنومی اجتماعی داشتهاند، اما در بین آنها متغیر اعتماد اجتماعی بیشترین میزان تبیین آنومی اجتماعی را به خود اختصاص داده است؛ به طوری که این شاخص توانسته است به تنهایی 231/-درصد واریانس آنومی اجتماعی را تبیین نماید.
طبق یافتههای این پژوهش، مواردی چون ناروشنی معیارها برای تشخیص راهها و شیوههای درست از نادرست، بیاعتمادی نسبت به دیگران، تصور بیاعتماد شمرده شدن از سوی دیگران، احساس تبعیض، تصور نامطلوب از شیوههای غلط پیشرفت در جامعه، بدبینی و ناامیدی نسبت به آینده و دستیابی به آرزوها و زندگی مطلوب، نارضایتی از زندگی، انزوا و فرد گرایی و گریز از مشارکت و همکاری، عدم همدلی و صمیمیت، احساس بی قدرتی، تصور مبهم از آینده، نبود قائده و قانون مشخص در زندگی، همه معرّف شرایط نابسامان اجتماعی-اقتصادی در ذهن جوانان (دانشجویان) است که بر احساس آنومی اجتماعی تأثیرگذار بوده است. همانطور که در مباحث نظری آمد، در این شرایط، نسبت قابل توجهی از جوانان در انتخاب هنجارها و تبعیت از قواعد و رفتار دچار مشکلات جدی هستند.
در پایان، بر این نکته تأکید میشود که سرمایه اجتماعی( اعتماد، مشارکت و انسجام اجتماعی) میتواند به عنوان منبعی ارزشمند همچون سایر اشکال سرمایه محسوب شود؛ لذا ذخیره محدود سرمایه اجتماعی میتواند به عنوان شکلی از محرومیت در کنار فقر، نبود شغل و آموزش محدود مطرح گردد. اگر ذخیره موجود سرمایه اجتماعی برای رسیدن به اهداف مورد نظر کافی نباشد، در این صورت، تئوریهای بیسازمانی اجتماعی و فشار میتواند مقادیر بالای جرم و کجروی را تبیین کند. به طور خلاصه، با توجه به دیدگاههای تئوری بیسازمانی اجتماعی، آنومی و فشار، سرمایه اجتماعی را میتوان با مقادیر جرم، خشونت و کجروی مرتبط دانست که این عمل از طریق تعیین نیروی تنطیم کننده هنجارها و منابع مورد نیاز برای رسیدن به اهداف مورد نظر انجام میگیرد.
بر اساس نتیجه تحقیق پیشنهاد میباید با اعمال اهرمهای تشویقی و یا هر عامل دیگر، دانشجویان را به سمت مشارکتهای اجتماعی سوق داد تا از این طریق، با ایجاد حلقهها و پیوندهای دوستی، سرمایههای اجتماعی آنان افزایش یابد؛ عاملی که میتواند به کاهش آنومی اجتماعی در بین آنان منجر گردد.
برای کاهش آنومی اجتماعی در بین دانشجویان طبق یاقتهها، عملکرد سازمانها و مسئولین سازمانی تأثیرگذار است، بنابراین، مسئولان سازمانها میباید با عملکرد بهینه توأم با صداقت، تدابیری اتخاذ کنند تا اعتماد دانشجویان نسبت به آنان جلب گردد. صورت تحقق این امر سرمایه اجتماعی در بین دانشجویان افزایش و آنومی کاهش مییابد.
منابع
* عضو هیئت علمی دانشکده علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه تبریز m.abbaszadeh1@yahoo.com
** عضو هیئت علمی موسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه تبریز
*** کارشناس ارشد جامعهشناسی
[1] Financial Capital
[2] Cultural Capital
[3] Human Capital
[4] Linguistic Capital
[5] Social Capital
[6] Coleman
[7] Putnam
[8] Fukuyama
1 Anomie
1 Strain Theory
[11] Moral Threshold
[12] Social Disorganization Theory
[13] Strain Theory
1 Effectively Self - Regulation
[15] Collective Efficency
[16] Kasarda & Janowitz
[17] Systemic
[18] Sampson
[19] Robert Putnam
[20] Mentors
[21] A. Giddens
[22] Security Basic
[23] Bowling Alone
[24] Collective Emotion
1 Stark
2 Abercrombie
1 Hardin
2 Johnston
3 Gambetta
[30] Social Solidarity
1 Inter