موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
(تاسیس 1337)مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران2322-52541320121121An Introduction to Historical Sociology of Reforms:
Argument against the Nasseri's Reform (1859-1862) based on Rational Choice Approachدرآمدی بر جامعه شناسی تاریخی اصلاحات: استدلال های مخالفان اصلاحات در اصلاحات ناصرالدین شاه (1278-1275) از دیدگاه انتخاب عقلانی9403656110.22059/jisr.2013.36561FAریحانهجوادیدانشگاه تهرانJournal Article20121029The following article aims to study one of the reformative periods (1859-1862) in Nasseri's Era which is mostly neglected. Applying Rational Choice Theory I appealed to a narrative analysis of the arguments of cons by dividing the internal oppositions to three groups: clergymen, courtiers, and government officials. After analyzing the arguments of these three groups (based on John Stuart Mill's comparative method) there were common arguments among those groups who had discussed on: "endangerment of the kingdom of Nasser al-Din Shah" and "neglecting the traditions". "Incompatible of reformist performances with Islam", "a not religious reformist", "endangerment of the Imperial dynasty", "homeland security disturbance", "neglecting the opposition's position", "the concern of cultural mixing" and "The personal manner of the reformist himself" are the arguments which two groups are mentioned them. Also one of these groups refered to the arguments like "the economic performance of the reformist", "the loss of territorial integrity", "colonization of Iran", "the reformist's political dependency on Russia", and "neglecting the citizen's rights".مقاله پیشرو به بررسی یکی از دورههای اصلاحی عصر ناصری، یعنی بازه زمانی 1278-1275 میپردازد، بازهای که معمولا از آن غفلت میشود. در این مقاله، با رویکردِ انتخاب عقلانی، به روایت علی استدلالاتِ مخالفان در قالبِ سه گروهِ روحانیان، درباریان، و دیوانیان پرداخته شده است و پس از بررسی استدلالات هریک از این سه دسته، (بر اساس روش تطبیقی جان استوارت میل) که عمدتا بر آموزههای فراموشخانه متمرکز است، استدلالات مشترک در میانِ گروههای استدلالکننده عبارت بود از: «در خطر افتادن کیان پادشاهی ناصرالدین شاه»، و « عدم پایبندی مصلح و/یا همراهان وی به سنت». در کنارِ این استدلالاتِ پرتکرار، «مغایرت اقدامات اصلاحی مصلح و/یا همراهان وی با دین»، دیندار نبودن شخص مصلح و/یا همراهان وی»، به همراه استدلالاتِ «تلاش برای تغییر نظام پادشاهی»، «برهمخوردن امنیت داخلی»، «بیتوجهی به جایگاه طبقاتی مخالف و تهدید منافع طبقاتی آنان»، «نگرانی از امتزاج فرهنگی» و «ویژگیهای رفتاری مصلح و/یا همراهان وی» استدلالاتیاند که دو گروهِ استدلالکننده عنوان کردهاند. و «فساد اقتصادی مصلح»، «از بین رفتن تمامیت ارضی»، «مستعمرهشدن ایران»، «وابستگی به روسیه» و «عدم رعایت حقوق شهروندی» استدلالاتیاند که فقط یکی از گروههای استدلالکننده عنوان نمودهاند.موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
(تاسیس 1337)مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران2322-52541320121121Rethinking Giddens Model on “Reflection”Based of his more recent positions on the traditionبازسازی الگوی بازاندیشیگیدنز برمبنای مواضع اخیرتر او راجع به سنت41833656210.22059/jisr.2013.36562FAحامدحاجی حیدریدانشگاه تهرانعلیمتقی زادهمؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)Journal Article20111003For rethinking the Anthony Giddens’s theory on “Reflection”, it is necessary to reconsider his general approach to social reality, and then, situating the concept of “reflection” in the context of his general approach. Thus, three-steps will be studied in the article: First, Structuration theory that is most important opposition in his social theory. Then, Giddens's notion of tradition and modernity. For Giddens, human history share in two “episodes” or “discontinuities” that is completely separated. And third one, Giddens, looks discontinuity points as specific time and place interruptions. To accomplish these three steps, First, we get a model of the process of modernity. And then, we will focus on Giddens's theory of reflection. Finally, we extract concepts essential to explore the tradition.آنتونی گیدنز، از جمله چهرههای معیار جامعهشناسی، صاحب طیف وسیعی از افکار نوبهنو شونده است. از این رو، به آثار او در ردیف منابع کلاسیکهای جامعهشناسی توجه میشود؛ با این تفاوت که او همچنان مشغول افزودن به منظومه فکری خویش است. این مقاله، میکوشد برداشتهای آنتونی گیدنز در مورد سنت را در پیکر وسیعتر افکار او و خصوصاً نظریه ساختاربندی او تلفیق کند و در نهایت به الگوهای نظری جدیدی برای توضیح موضوع سنت دست یابد، که برای کاوشهای تجربی در موضوع سنت و نسبت آن با مدرنیت، کاربستهای تازهای مییابد. <br />برای بررسی نظریه بازاندیشی، و فهم آن در چهارچوب مواضع اخیرترآنتونی گیدنز، موضع عمومی وی نسبت به واقعیت اجتماعی، و سپس، موقعیتیابی مفهوم بازاندیشی در متن این موضع عمومی، تعیینکننده خواهد بود. از این رو، سه گام در دستور کار این کاوش قرار دارد: یکی تصور گیدنز از جامعهشناسی؛ دیگری، نظریه ساختاربندی او که مهمترین موضعگیری وی در نظریه اجتماعی دانسته میشود؛ سپس، تصور گیدنز از سنت و مدرنیت که در دیدگاه او مشعر به تقسیم تاریخ بشری به دو دوران کاملا منقطع از هم است و گیدنز، از این جدایی، تحت عنوان انقطاع خاص یا رشتهای از انقطاعها یاد میکند. برای تحقق این سه گام، ابتدا به کمک بررسی اندیشة گیدنز، الگویی از فرآیند مدرنیت به دست میآوریم، سپس مجموعه عوامل مرتبط با بازاندیشی را در الگوی دومی جمعبندی میکنیم، و از درون آن، مفاهیم مورد نیاز برای کنکاش در سنت را استخراج میکنیم.موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
(تاسیس 1337)مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران2322-52541320121121Situation of Rural Religion in Rural Sociologyجایگاه دین روستایی در جامعهشناسی روستا: علل بیتوجهی و پیامدهای آن851053656310.22059/jisr.2013.36563FAجباررحمانیدانشگاه تهران0000-0001-7461-015XJournal Article20121019Since Land reform in Iran, rural studies and rural sociology have been concentrated on rural society as economical and political phenomena; therefore mostly traditional systems of production and power were noted in researches. One issue that was not addressed in this academic discourse was rural religion. Religion as a core of culture and the main context to reproduce social integration has a key role in this society. Religion reproduce the cultural tradition and also is the main agent in legitimatizing the social changes. This paper through a meta-analysis of rural studies in social sciences investigates internal and external causes of inattention to religion in academic discourses of rural sociology (since 1960 to 2000). Urban problematic and capitalist economic as the main external causes, considered rural issues as an economic and demographic issue. On the other side, Marxism and positivism and their epistemological inattention to religion as central issue in culture caused this inattention. As a result, rural sociology has not been able to provide a relevant explanation for rural culture (and religion as its core) and its changes. Due to this systematic inattention, cultural and social issues since 1960s to 2000, in the Iranian village have continued. Finally, for efficient rural policy making we have to understand and explain rural culture religion.جامعهشناسی روستایی در ایران سابقهای نزدیک به نیم قرن دارد. مطالعات روستایی در ایران و بالاخص جامعهشناسی روستایی بعد از اصلاحات ارضی به طور خاصی بر موضوع روستا به مثابه پدیده اقتصادی ـ سیاسی و در راستای اهداف اقتصادی ملی و بینالمللی متمرکز شد. در نتیجه این روند، بیشترین موضوعاتی که در این مطالعات مورد توجه قرار گرفتند سیستم تولید و نظام قدرت سنتی در روستا بود. از جمله موضوعاتی که در این گفتمان علمی توجهی به آن نشد مقوله مذهب و امر دینی در روستا است. مذهب به مثابه هسته نظام فرهنگی و زمینه بازتولید انسجام اجتماعی نقشی کلیدی در جامعه روستایی ایران دارد، که از یکسو حافظ سنت است و از سوی دیگر میتواند عامل تغییر و عنصر مشروعیت بخش تغییرات باشد. در این مقاله از طریق فراتحلیل مطالعات روستایی در علوم اجتماعی، به بررسی علل درونی و بیرونی بیتوجهی به مقوله مذهب در گفتمان جامعهشناسی روستایی ایران از دهه 40 تا 80 شمسی (علیرغم رخداد انقلاب اسلامی در این دروان) پرداخته شده است. علل بیرونی از جمله اقتصاد سرمایهداری و مسائل شهری سبب شد روستا به مثابه عنصری اقتصادی و جمعیت شناختی شده اهمیت یابد و علل درونی مانند تأثیر سنت مارکسیستی و پوزیتیوسیتی بر گفتمان جامعهشناسی روستایی و فقدان مفهومبندی دقیق در باب دین و دینداری روستایی و در نهایت مقتضیات گفتمان روشنفکری دانشگاهی سبب شد به دین روستایی بیتوجهی شود. در نتیجه، جامعه شناسی روستایی نتوانسته جریان اصلی فرهنگ و جامعه روستایی را، با توجه به هسته این نظام فرهنگی یعنی دین، به درستی تبیین کند، لذا مسائل فرهنگی و اجتماعی روستا، از دهه 40 تا آغاز دهه 90، همچنان تداوم داشته و دارد. در نهایت باید گفت که جامعهشناسی روستایی برای فهم زندگی فرهنگی و اجتماعی روستا و برای برنامهریزی دقیقتر و کارآمدتر در حیطه توسعه روستایی، نیازمند تمرکز هرچه بیشتر بر مقوله دین و فرهنگ روستایی ایرانی است.موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
(تاسیس 1337)مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران2322-52541320121121Trend study of quality of life in Iranروند مطالعه کیفیت زندگی در ایران1071343656410.22059/jisr.2013.36564FAغلامرضاغفاریدانشگاه تهران0000-0000-0000-0000علیرضاکریمیدانشگاه تهرانحمزهنوذریدانشگاه تهرانJournal Article20120604The construct quality of life is analytical, practical, construct and a main element in policy- making and the study of policies in public sphere as well as it has been known as an indicator in social development. The characters of the construct as dynamic, multidimensional, and has been diversity conceptions about it due to using more fields in their studies. However this attention caused to is increasing range studies and more investigation on this construct. In Iran such other countries studies of quality of life experienced new changes. For knowing trend these changes all studies published in level country in form academic dissertation, research projects and papers scientific that in their title have term quality of life collected and studied. The results this study showed although in recent years in Iran has increase non-medical studies in part quality of life but contribution in studies in compare with part medical is very little. The studies of quality of life in the medical field are more than 8 times the number of studies in the social science. Social science in compare with medicine has an approach more comprehensive of the quality of life. Studies qualities of life in field social science are doing on diversity communities and with more dimensions. These studies have more content. These characters could take more evaluate of quality of life that by using it researchers can measure the progress and development of society. Than studies about of quality of life in Iran have to more attention to social approach quality of life, that it is need to increasing study in field’s non medicine. Of course this problem in recent studies, in compare with earlier studies, has been more attention. سازه کیفیت زندگی را سازهای تحلیلی، سیاستی و عنصری کلیدی در سیاستگذاری و بررسی سیاستهای حوزه عمومی به حساب میآورند و از آن به عنوان شاخص توسعه اجتماعی یاد میشود. ویژگیهای این سازه مانند پویایی، چند بُعدی بودن و پنداشتهای مختلف از آن سبب شده تا این سازه که در ابتدا در حوزههای بهداشت و سلامت مورد استفاده قرار میگرفت به تدریج به دیگر حوزههای مطالعاتی نیز ورود پیدا کند. بیگمان چنین اقبال و توجهی موجب افزایش حجم مطالعات و واکاوی بیشتر این سازه شده است. در ایران نیز همانند سایر کشورها مطالعات کیفیت زندگی تغییراتی را تجربه کرده است. برای شناسایی روند تغییرات مطالعات کیفیت زندگی در ایران تمامی کارهای منتشر شده در سطح کشور در قالب پایاننامهها، پروژههای تحقیقاتی انجام گرفته در دانشگاه و مقالات علمی پژوهشی که عبارت "کیفیت زندگی" عنوان موضوعی یا چکیده آنها را شامل میشود، جمعآوری و مورد بررسی قرار گرفتهاند. نتایج این تحلیل نشان میدهد که اگرچه در سالهای اخیر بر تعداد حوزههای مطالعاتی غیرپزشکی کیفیت زندگی در ایران افزوده شده ولی تعداد مطالعات آنها در مقایسه با حوزه مطالعات پزشکی بسیار کم میباشد. میزان مطالعات کیفیت زندگی در ایران در حوزه پزشکی بیش از 8 برابر این تعداد مطالعات در زمینه علوم اجتماعی است. علوم اجتماعی نسبت به پزشکی با دید جامعتری به بررسی کیفیت زندگی میپردازد، جامعه مورد مطالعه آن متنوعتر و تعداد مولفههای کیفیت زندگی در این حوزه بیشتر و به لحاظ محتوایی گستردهتر است. این ویژگیها میتواند مطالعات کیفیت زندگی را به سمت بررسی دقیقتر این سازه سوق دهد که به واسطه آن به توان میزان پیشرفت و توسعه جامعه را اندازه گرفت. بر همین اساس مطالعات کیفیت زندگی در ایران باید رویکرد اجتماعی کیفیت زندگی را بیش از پیش مورد توجه قرار دهد که این نیازمند افزایش تعداد مطالعات در حوزههای غیرپزشکی کیفیت زندگی میباشد. موضوعی که در مطالعات اخیر کیفیت زندگی در قیاس با مطالعات اولیه بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
(تاسیس 1337)مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران2322-52541320121121Acceptance Of Globalize Values among Iranian Arabic Speakers (Khozestan Arabs)پذیرش ارزشهای جهانی در میان ایرانیان عرب زبان (اعراب خوزستان)1351583656510.22059/jisr.2013.36565FAعلیقنبری برزیانپژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهیحمیدرضاجلایی پوردانشگاه تهرانتهمینهشاوردیپژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهیJournal Article20120130The present article try to explain rate of acceptance and/ or resistance of khozestanis' Arabic speakers in confront with globalization values, and would reply to the question; either do the fundamental globalization values cause the preeminence of ethnic identity among the Iranian Arabic speakers? In other words, what effects does the globalization values have on the particularism among the Iranian Arabic speakers and does the particularism come to exist due to effects of the globalization values? The survey method using interviews was applied in this research and all the Arabic speakers sample in Ahwaz and were 18 to 65 years old. According to Cochran formula 560 people were selected. For reliability and validity of data, cronbach alpha was used and to analyse the data variance and regression were applied. Analysis of data indicates that in parallel of the raise of deprivation feeling of equal opportunity in socio- cultural, political, economical and national possibilities, the tendency towards ethnical identities increased as well. Equal opportunity, ethnical justice feeling, humanitarian elements, foreign Medias and education were important and effective variables in acceptance of globalization values.این مقاله تلاشی است برای تبیین میزان پذیرش یا مقاومت در برابر ارزشهای جهانیشدن در میان عربزبانان خوزستان، و به این سؤال پاسخ میدهد که آیا ارزشهای بنیادین جهانیشدن سبب برجستگی هویت قومی در میان عربزبانان ایرانی میشود و به عبارتی ارزشهای جهانیشدن چه تأثیری بر خاصگرایی در میان عربزبانان ایرانی دارد و آیا خاصگرایی تحت تاثیر ارزشهای جهانی به وجود آمده است. در این طرح از روش پیمایش استفاده شده، و علاوه بر دادههای کمی از مصاحبه نیز استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق را عربزبانان 18 تا 65 ساله اهوازی تشکیل دادهاند. برای برآورد حجم نمونه با در اختیار داشتن جامعه آماری، از فرمول کوکران استفاده شده و حجم نمونه آماری 560 نفر برآورد گردید<em>. </em>برای سنجش پایانی و اعتبار دادهها و اطلاعات جمعآوریشده از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد و برای تحلیل دادهها از تحلیل واریانسی و رگرسیون نیز استفاده شد. تحلیل دادهها نشان داده است که هر چه میزان احساس محرومیت از فرصتهای برابر اجتماعی ـ فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و امکانات ملی بیشتر باشد، گرایش به هویتیابیهای قومی نیز بیشتر است. متغیرهای احساس برابری و احساس عدالت قومی و عناصر انسانگرایی، رسانههای خارجی و تحصیلات متغیرهای مهم و مؤثر در پذیرش ارزشهای جهانی است.موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
(تاسیس 1337)مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران2322-52541320121121Study of Related Context Factors with Structure of Power in Familyمطالعه ی عوامل زمینه ای مرتبط با ساختار توزیع قدرت در خانواده (نمونه موردی زنان متاهل شهر شیراز)1591783656610.22059/jisr.2013.36566FAمجیدموحددانشگاه شیرازحلیمهعنایتدانشگاه شیرازمرضیهمردانیدانشگاه شیرازJournal Article20120619The research aims to study the related context factors with structure of power in family. The method by which this research has been done is survey and the data has been collected through the inquiry from a sample size of 600 women in shiraz through Quota _ Classification.The instrument of data collection sampling is questioner. Our research is based on resource theory. Structure of power has 3 dimensions, including decision – Making areas, construction of power relations and way of power impose. The findings indicate that there isn't any significant correlation between two independent variables include age of women's marriage and local of residence. Also long of marriage is effected by decision – making areas and way of power impose. There is a significant difference between two independent variables including the difference of husband age and academic educations with decision – making areas. Also there is a meaningful relation between way of power impose and situation of job.پژوهش حاضر با هدف مطالعهی عوامل مرتبط با ساختار توزیع قدرت در خانواده انجام شده است. این پژوهش با استفاده از رویهی پیمایش و پرسشنامه در شهر شیراز، انجام پذیرفته است و جمعیت نمونه 600 نفر از زنان که از طریق نمونهگیری طبقهبندی سهمیهای انتخاب شدند. چارچوب نظری این مطالعه نظریه منابع است. ساختار قدرت سه بعد دارد: میزان مشارکت در حوزههای تصمیمگیری، ساخت روابط قدرت و شیوهی اعمال قدرت. واکاوی دادهها با استفاده از فن رگرسیون تک متغیره، F تست و T تست نشانگر آن است که ارتباط بین دو متغیر مستقل سن زن زمان ازدواج و محل اقامت آنان بر ساختار قدرت و ابعاد آن معنادار نیست همچنین مدت ازدواج زنان بر حوزههای تصمیمگیری و شیوهی اعمال قدرت تاثیر گذار است. بین دو متغیر مستقل فاصله سنی و تحصیلات دانشگاهی و بعد میزان مشارکت در حوزههای تصمیمگیری ارتباط معنیداری وجود دارد و همچنین بین شیوه اعمال قدرت در خانواده و وضعیت اشتغال زن ارتباطی معنادار وجود دارد.موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
(تاسیس 1337)مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران2322-52541320121121Conceptualization of national attachmentواکاوی مفهومی دلبستگی ملی1792053656710.22059/jisr.2013.36567FAسیدعلیهاشمیانفردانشگاه اصفهان0000-0001-9064-0068رضااسماعیلیدانشگاه آزاد اسلامی اصفهانسیدضیاءهاشمیدانشگاه تهرانمیناجلالیدانشگاه اصفهانJournal Article20130115Patriotism and nationalism make up the two sides of the spectrum of national attachment; but with different meanings, tendencies, and outcomes. This article, based on the current theories about national attachment, tries to study this subject from a different point of view. The main goal of this article is to explain national attachment in the context of the positive feeling of people toward their national identity and conceptualizing it in its two forms of nationalism and patriotism. The nationalistic form of national attachment shows the positive feeling of people along with judgments and non-critical and emotional points of view toward the country. On the other hand, there is the patriotic form of national attachment with the positive feeling of people without early judgments towards other groups and nationalities whiche brings with it the adoption of critical points of view and wise orientations in assessing the country.
We have used the documental and analytical method and have explained the subject of discussion using valid books and documents. In addition, in order to document the subjects discussed, based on the theory that national attachment can be expressed in two forms, we have studied the theories relevant in this area in three theoretical approaches of nationalism, patriotism, and viewpoints that include both forms.
میهن دوستی و ناسیونالیسم در دو سر طیف دلبستگی ملی با تعاریف، جهتگیریها و پیامدهای متفاوت قرار میگیرند. در این مقاله سعی شده است با توجه به نظریههایی که در زمینۀ دلبستگی ملی مطرح است، این مفهوم از منظر دیگری مورد بررسی قرار گیرد. هدف اصلی این مقاله توضیح دلبستگی ملی به معنای پیامد ارزیابی مثبت افراد از هویت ملیشان و مفهومسازی آن در دو شکل ناسیونالیستی و میهن دوستانه است. شکل ناسیونالیستی دلبستگی ملی احساس مثبت افراد به همراه پیشداوری، اتخاذ دیدگاههای غیر انتقادی و احساسی نسبت به کشور را نشان می دهد و در مقابل، شکل میهن دوستانۀ دلبستگی ملی احساس مثبت افراد بدون قضاوتهای پیشداورانه نسبت به سایر گروه ها و ملت هاست که اتخاذ دیدگاههای انتقادی و جهتگیریهای عاقلانه نسبت به ارزیابی کشور را در پی دارد.
در این پژوهش از روش اسنادی و تحلیلی استفاده کردهایم و با استفاده از کتب و اسناد معتبر در این زمینه به تبیین موضوع مورد بررسی پرداختهایم.همچنین جهت مستند سازی مطالب مطرح شده مبنی بر این که دلبستگی ملی در دو شکل میتواند تجلی کند، نظریههای مربوط به این حیطه را در قالب سه رویکرد نظری ناسیونالیستی، میهن دوستانه و دیدگاههایی که هر دو شکل را در خود میگنجانند و مورد بررسی قرار دادهایم.