موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
(تاسیس 1337)
مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران
2322-5254
2888-6355
5
3
2016
09
22
بررسی رابطه هوش اجتماعی با قابلیت کارآفرینی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز
345
368
FA
محمدباقر
علیزاده اقدم
دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه تبریز
aghdam1351@yahoo.com
محمد
عباس زاده
0000000348370329
دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه تبریز
m.abbaszadeh2014@gmail.com
صفر
حیاتی
دانشجوی دکتری جامعهشناسی اقتصادی و توسعه دانشگاه تبریز
s.hayati90@gmail.com
10.22059/jisr.2016.60083
قابلیت کارآفرینی نیروی انسانی جوامع به عنوان یکی از عوامل کلیدی پیشرفت اجتماعی مورد مطالعه جامعهشناسان و اقتصاددانان قرار گرفته است. تحقیق حاضر با هدف بررسی ارتباط بین هوش اجتماعی با قابلیت کارآفرینی دانشجویان تحصیلات تکمیلی انجام گرفته است. روش تحقیق پیمایشی بوده و جامعه آماری شامل دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 94-1393 میباشد که تعداد آنها 7187 نفر بوده که از این تعداد 430 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدهاند. براساس نتایج تحقیق، ارتباط معنیداری بین هوش اجتماعی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز با قابلیت کارآفرینی آنان وجود دارد. همچنین، تفاوت میانگین قابلیتهای کارآفرینی به تفکیک گروههای عمده تحصیلی معنی دار بوده است. یافتههای پژوهش حاضر نشان میداد که میانگین قابلیت کارآفرینی و هوش اجتماعی بر حسب جنسیت دانشجویان متفاوت نمی باشد. از ابعاد سهگانه هوش اجتماعی، پردازش اطلاعات اجتماعی، مهارتهای اجتماعی، آگاهی اجتماعی و نیز از متغیرهای شناسایی، جنسیت و وضعیت بورسیه تحصیلی، به ترتیب بیشترین تأثیر را بر میزان قابلیت کارآفرینی دانشجویان داشتهاند.
قابلیت کارآفرینی,هوش اجتماعی,دانشگاه تبریز,دانشجویان تحصیلات تکمیلی
https://jisr.ut.ac.ir/article_60083.html
https://jisr.ut.ac.ir/article_60083_f23e6b84a6517fee9b11e2fa74f55dcf.pdf
موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
(تاسیس 1337)
مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران
2322-5254
2888-6355
5
3
2016
09
22
بررسی ارتباط بین ارزشهای محیط زیستی و رفتار پسماند خانواده (مطالعه موردی منطقه هفت شهر تهران)
369
385
FA
عبدالحسین
کلانتری
استادیار دانشکدة علوم اجتماعی، دانشگاه تهران
kalantari1356@gmail.com
صادق
صالحی
0000-0003-2108-2132
استادیار جامعه شناسی محیط زیست دانشگاه مازندارن
s.salehi@umz.ac.ir
بنفشه
آقایی ابیانه
کارشناسی ارشد علوم اجتماعی پژوهشگری دانشگاه تهران
b.aghaie.a@gmail.com
10.22059/jisr.2016.60084
امروزه رشد و گسترش شهرنشینی موجب مشکلات فراوان محیط محیطزیستی شده است. یکی از این مشکلات، عوارض محیطزیستی ناشی از پسماند است که با مشارکت اجتماعی افراد جامعه میتوان تا حد زیادی از آن کاست. عوامل روانی اجتماعی گوناگونی بر مشارکت شهروندان در برنامههای مرتبط با پسماند تأثیر دارند. یکی از این عوامل ارزشهای محیطزیستی شهروندان است؛ بنابراین، پژوهش حاضر ارزشهای محیطزیستی و ارتباط آن را با رفتار پسماند بررسی کرده است. برای تبیین این موضوع از تعاریف ارزشی استفاده شده است. روش تحقیق پیمایشی بوده و از ابزار پرسشنامه برای جمعآوری دادهها استفاده شده است. 400 پرسشنامه با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای در سطح خانوارهای تهران تکمیل شده است. پاسخها از طریق نرمافزار SPSS پردازش و با استفاده از آمارههای متناسب با سطح سنجش متغیرها تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان داده است شهروندان، ارزشهای محیطزیستی تقریباً بالایی از خود نشان دادند (میانگین 58/4 از 5). علاوهبراین، شهروندان تهرانی، بازیافت پسماند خانگی خود را در سطح بالایی ابراز داشتهاند (میانگین 108/3 از 4). درنهایت، بین دو متغیر ارزشهای محیط زیستمحیطزیستی و رفتار پسماند رابطة مثبت بسیار ضعیف وجود دارد، بهگونهایکه فقط 5/1 درصد از بازیافت پسماند از طریق ارزشهای محیطزیستی تبیین میشود. در پایان، دلایل وجود رابطة ضعیف بین ارزشهای محیطزیستی و رفتار پسماند تبیین شده است.
ارزشهای محیطزیستی,بازیافت,تهران,رفتار پسماند,زبالههای خانگی
https://jisr.ut.ac.ir/article_60084.html
https://jisr.ut.ac.ir/article_60084_3c50741c9370067bcc68c6a41ee81547.pdf
موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
(تاسیس 1337)
مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران
2322-5254
2888-6355
5
3
2016
09
22
مطالعه تطبیقی کنش دگردوستانه شهروندان تهرانی (دو مقطع 1384- 1394)
387
412
FA
سعیده
امینی
استادیار گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی
saeedeh.amini280@gmail.com
10.22059/jisr.2016.60085
پژوهش حاضر وضعیت کنشهای دگردوستانة شهروندان تهرانی را در دو مقطع به تصویر میکشد و روند تغییرات عوامل اثرگذار بر این امر اخلاقی را نشان میدهد. بهمنظور تحقق این هدف تلاش شد با اتکا به رویکردهای فلسفی، جامعهشناختی، روانشناختی و زیستی چارچوب مفهومی مناسبی تدوین شود و با استفاده از روش پیمایش در سالهای 1384 و 1394 به پرسشها و فرضیات پاسخ داده شود. شیوة نمونهگیری خوشهای چندمرحله و حجم نمونه بهترتیب 419 و 400 نفر بوده است. نتایج نشان داد در هر دو پیمایش از میان متغیرهای اثرگذار- سرمایة اجتماعی، سرمایة فرهنگی، سرمایة اقتصادی، نگرش دگردوستانه و نوع دینداری- بیشترین تغییرات کنش دگردوستانه را سرمایة اجتماعی تبیین میکند. همچنین، در هر دو پیمایش رابطة نگرش دگردوستانه و کنش دگردوستانه معنادار بوده و رابطة نوع دینداری با کنش دگردوستانه در پیمایش سال 1384 معنادار بوده و در پیمایش سال 1394 معنادار نبوده است.<br /> <br /> <br /> <br /> چکیده<br /> مقاله حاضر در صدد است تا وضعیت کنش های دگردوستانه شهروندان تهرانی را طی یک دهه به تصویر بکشد و روند تغییرات عوامل اثرگذار بر این امر اخلاقی را نشان دهد. به منظور تحقق این هدف تلاش شد تا با اتکاء به رویکردهای فلسفی, جامعه شناختی, روان شناختی و زیستی چارچوب مفهومی مناسبی تدوین و با استفاده از روش پیمایش در سال های 1384 و 1394 سوالات و فرضیات پاسخ داده شوند. شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله و حجم نمونه به ترتیب 419 و 400 نفر بوده است. نتایج حاصله نشان دادند که در هر دو پیمایش از میان متغیرهای اثرگذار- سرمایه اجتماعی, سرمایه فرهنگی, سرمایه اقتصادی , نگرش دگردوستانه و نوع دینداری- بیشترین تغییرات کنش دگردوستانه را سرمایه اجتماعی تبیین می کند. همچنین در هر دو پیمایش رابطه نگرش دگردوستانه و کنش دگردوستانه معنادار بوده و رابطه نوع دینداری با کنش دگردوستانه در پیمایش سال 1384 معنادار بوده و در پیمایش سال 1394 معنادار نبوده است. <br /> واژگان کلیدی: کنش دگردوستانه,سرمایه اجتماعی, سرمایه فرهنگی, سرمایه اقتصادی , نگرش دگردوستانه , دینداری.
دینداری,سرمایة اجتماعی,سرمایة اقتصادی,سرمایة فرهنگی,کنش دگردوستانه,نگرش دگردوستانه
https://jisr.ut.ac.ir/article_60085.html
https://jisr.ut.ac.ir/article_60085_ddf59cb36e840113a583c8a98c83f9fa.pdf
موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
(تاسیس 1337)
مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران
2322-5254
2888-6355
5
3
2016
09
22
مطالعه اثر مؤلفههای اجتماعی- فرهنگی والدین بر مزاحمت جنسی (خیابانی) فرزندان پسر
413
436
FA
یعقوب
احمدی
0000-0001-6025-684X
دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور
yahmady2001@yahoo.com
سیما
بیورانی
کارشناس ارشد جامعه شناسی
simabewrani@gmail.com
10.22059/jisr.2016.60086
مزاحمت جنسی شکلی از آزار مبتنیبر جنسیت مفهومسازی شده است که آثار شایانتوجهی بر قربانی دارد. زنان که نیمی از جمعیت را تشکیل میدهند، بهطور روزمره با استرسها و مشکلات ناشی از وجود آزار و مزاحمت جنسی روبهرو میشوند که این مسئله موجب بسیاری از عوارض روانشناختی و جامعهشناختی میشود. هدف مطالعة حاضر در چرخشی موضوعی، سنجش مؤلفههای اثرگذار بر وضعیت عاملان ایجاد مزاحمت یعنی پسران است. تحقیق پیش رو به روش کمی و با تکنیک پیمایش انجام گرفته است. جامعة آماری شامل تمام افراد مذکر 18 تا 30 سال ساکن در سنندج میشود. نمونهگیری پژوهش بهصورت سهمیهای متناسب با حجم جامعه انجام گرفت که بعد از مشخصکردن طبقات فرعی براساس سن و سهم هریک از طبقات از نمونة کل، افراد منتخب از طریق پاسخگویی به پرسشنامة محققساخته، بررسی و تحلیل شدند. درکل، براساس نتایج توصیفی از مزاحمت جنسی که شامل چهار نوع مزاحمت کلامی، بصری، تعقیبی و فیزیکی میشود، از مجموع 380 نفر فقط 18 نفر مرتکب هیچگونه مزاحمتی نشدهاند. نتایج تحلیل چندمتغیره (رگرسیون و تحلیل مسیر) نشان میدهد از میان شش متغیر موجود در تحلیل، سه متغیر میزان سنتیبودن، میزان جنسیتزدگی و میزان خشونت در خانواده، تأثیرگذارترین متغیرها بر مزاحمت جنسی هستند.<br /> <br /> مزاحمت جنسی به عنوان شکلی از آزار مبتنی بر جنسیت مفهوم سازی شده که اثرات قابل توجهی بر قربانی دارد. یکی از ملموسترین این اثرات ایجاد ناامنی برای زنان در محیطهای کاری و آکادمیک، اماکن عمومی و دیگر بخش-های اجتماع است. زنان که نیمی از جمعیت را تشکیل میدهند، به طور روزمره با استرسها و مشکلات ناشی از وجود آزار و مزاحمت جنسی روبرو میشوند که این خود منجر به عوارض روانشناختی و جامعهشناختی بسیاری میگردد. هدف مطالعه حاضر در چرخشی موضوعی، سنجش مولفه های اثرگذار بر وضعیت عاملان ایجاد وضعیت مزاحمت یعنی پسران است. چارچوب نظری اصلی این مطالعه تئوری چهار عاملی اُهِیر و اُدونوهیو (به نقل از نئوپان و همکاران، 2014) در باب مزاحمت جنسی است که ترکیبی است از اجزای کلیدی بسیاری از نظریههای تک عاملی پیشین. <br /> تحقیق پیشرو به روش توصیفی از نوع همبستگی و با تکنیک پیمایش انجام پذیرفته است. جامعهی آماری شامل کلیهی افراد مذکر 18 تا 30 سال ساکن در شهر سنندج است. به ط
خشونت,فرزند مذکر,مزاحمت جنسی,مزاحمت خیابانی,وضعیت والدین
https://jisr.ut.ac.ir/article_60086.html
https://jisr.ut.ac.ir/article_60086_3db375ebf24b4d4e6624832aa8488262.pdf
موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
(تاسیس 1337)
مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران
2322-5254
2888-6355
5
3
2016
09
22
بچه افغانی: شکلگیری تصور از خود و دیگری در تجربه زندگی روزمره نوجوانان افغان
437
456
FA
سهیلا
صادقی فسایی
0000-0001-5849-542X
دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران
ssadeghi@ut.ac.ir
حامد
نظری
دانشجوی دکتری جامعهشناسی مسائل اجتماعی ایران، دانشگاه کاشان
hamednazari64@gmail.com
10.22059/jisr.2016.60087
مسئلة اصلی این پژوهش مطالعة مشکلات نوجوانان افغانستانی در تعاملات روزمره و تأثیر این مشکلات و تنگناها بر شکلگیری تصور از خود و دیگری در آنهاست. ملاحظات نظری براساس نظریات متفکران مکتب کنش متقابل نمادین و با استفاده از سازة مطرودیت اجتماعی تدوین شده است. این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی است، گردآوری دادهها با استفاده از مصاحبههای نیمهساختیافته و مصاحبههای روایی صورت گرفته است. تحلیل دادهها نیز با استفاده از نظریة دادهنگر انجام گرفته است. برای انجامدادن این پژوهش درمجموع با 21 نفر از نوجوانان (12 تا 16 ساله) افغانستانی دختر و پسر ساکن شهر تهران مصاحبه شد. یافتهها بیان میکند افراد مورد مطالعه در جریان تعاملات روزمرة خود با ایرانیان مورد تحقیر و بیاحترامی بودهاند و به آنها برچسب اَفی (افغانی) زده شده است. مصاحبهشوندگان نیز بهمنظور اجتناب از برخوردها «فاصلهگیری» را بهعنوان استراتژی کنش برگزیدهاند. تصور افراد مورد مطالعه از ایرانیان بهعنوان دیگری، خودبرتربین، ضدافغانی و عموماً مشتمل بر بیاعتمادی بوده است. این تصور از دیگری بر تصور از خود افراد مورد مطالعه تأثیر داشته است و در کنار سایر عوامل سبب شده است آنها خود را افرادی متفاوت از ایرانیان تلقی کنند. احساس تفاوت با ایرانیان در ذهن افراد مورد مطالعه درواقع همان تصوری است که ایرانیان دربارة آنها داشتهاند. آنها خود را نسبت به ایرانیان متفاوت میدانند؛ چراکه از سوی ایرانیان افرادی متفاوت و بهعنوان دیگری تعریف شدهاند.
تعاملات روزمره,تفاهم,توافق,خود,داغ ننگ,دیگری,فاصلهگیری,نوجوان افغان
https://jisr.ut.ac.ir/article_60087.html
https://jisr.ut.ac.ir/article_60087_9c14d510a8d69f7800b692305976efa9.pdf
موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
(تاسیس 1337)
مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران
2322-5254
2888-6355
5
3
2016
09
22
بررسی رابطه تفکر انتقادی و ابعاد اصلی دینداری در بین دانشجویان کارشناسی ارشد
457
484
FA
خدیجه
سفیری
0000-0001-8068-5086
استاد جامعه شناسی دانشگاه الزهرا
kh.safiri@alzahra.ac.ir
سید محمد
میرسندسی
استادیار دانشگاه امام حسین علیه السلام
mirsondosi@yahoo.com
فاطمه
عموعبدالهی
کارشناس ارشد دانشگاه الزهرا
nayyersheyda@gmail.com
10.22059/jisr.2016.60088
اهمیت وافر دین و دینداری برای جوامع بشری، لزوم بررسیهای علمی درمورد جنبههای گوناگون این پدیده و تغییرات آن را روشن میسازد. شرایط معرفتی دنیای مدرن و رشد تفکر انتقادی با حضور در دانشگاه از عواملی است که به ایجاد تغییرات در دینداری افراد میانجامد. این پژوهش رابطة تفکر انتقادی و ابعاد اصلی دینداری (بعد باور، مناسک و تجربه) دانشجویان را بررسی میکند. پژوهش حاضر با استفاده از روش کمی پیمایش و با ابراز پرسشنامه انجام گرفته است. از مجموع دانشگاههای دولتی تهران، جامعة آماری را دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاههای الزهرا، امام صادق و شهید بهشتی تشکیل میدهند. تعداد نمونة تحقیق از طریق فرمول کوکران و با روش نمونهگیری متناسب با حجم 370 نفر تعیین شد. نتایج نشان میدهد بین میزان تفکر انتقادی و ابعاد دینداری (باور، مناسک و تجربه) رابطة معنادار و مثبت وجود دارد. همچنین، از بین خردهمقیاسهای تفکر انتقادی، خردهمقیاس ذهن باز با هیچیک از ابعاد رابطة معناداری ندارد. درمورد بعد باور، علاوهبر ذهن باز، کنجکاوی نیز رابطة معناداری با این بعد ندارد. از دیگر نتایج این پژوهش بالابودن میزان ابعاد باور و تجربه در بین دانشجویان و پایینبودن میزان بعد مناسک در بین آنان است. از نظر میزان تفکر انتقادی نیز 20 درصد از دانشجویان در سطح بالایی از تفکر انتقادی قرار دارند.<br /> <br /> . شرایط معرفتی دنیای مدرن و رشد تفکر انتقادی با حضور در دانشگاه از عواملی است که می تواند به ایجاد تغییراتی در دینداری افراد بیانجامد. این مقاله با روش پیمایشی به بررسی رابطه ی تفکر انتقادی و ابعاد اصلی دینداری(بعد باور، مناسک و تجربه) دانشجویان میپردازد. جامعه آماری را دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه های الزهرا، امام صادق و شهید بهشتی؛ از مجموع دانشگاه های دولتی تهران ، تشکیل می دهند. تعداد نمونه ی تحقیق از طریق فرمول کوکران و با روش نمونه گیری متناسب با حجم 370 نفر تعیین شد. نتایج نشان می دهد که بین میزان تفکر انتقادی و ابعاد دینداری؛ باور، مناسک و تجربه، رابطه ی معنادار و مثبت وجود دارد. هم چنین از بین خرده مقیاس های تفکر انتقادی، خرده مقیاس ذهن باز با هیچیک از ابعاد رابطه معناداری ندارد. در مورد بعد باور، علاوه بر ذهن باز، کنجکاوی نیز رابطه معناداری با این بعد ندارد.. از دیگر نتایج این پژوهش بالابودن میزان ابعاد باور و تجربه در بین دانشجویان و پایین بودن میزان بعد مناسک در بین آنان می باشد . از نظر میزان تفکر انتقادی نیز 20 درصد از دانشجویان در سطح بالایی از تفکرانتقادی قرار دارند.
ابعاد دینداری,تفکر انتقادی,جامعهشناسی معرفت,سبکشناختی,واقعیت اجتماعی
https://jisr.ut.ac.ir/article_60088.html
https://jisr.ut.ac.ir/article_60088_572cc9fcbb01d66efb5c50f7f6f3892b.pdf
موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران
(تاسیس 1337)
مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران
2322-5254
2888-6355
5
3
2016
09
22
روایت پژوهی کودک کار شدن در شهر مشهد
485
510
FA
مجید
فولادیان
عضو هیئتعلمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد
جمال
طوسی فر
کارشناس ارشد جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد
jamal_toosi@yahoo.com
سیدحسین
وزیری
دانشجوی کارشناسی ارشد برنامهریزی رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
10.22059/jisr.2016.60089
پدیدة کودکان کار بیش از یک دهه است در ایران به مشکلی اجتماعی تبدیل شده است. این پدیده علیرغم جهانشمولبودن، ویژگیهای خاصی در هر جامعه دارد. تحقیق حاضر فرایندهای تبدیل کودکان به کودکِ کار را بررسی و شناسایی میکند. بدینمنظور، از روش روایتپژوهی برای یافتن این فرایندها و از تکنیک مصاحبة روایی بهمنظور دستیابی به روایت زندگی کودکان کار استفاده شده است. جامعة موردمطالعه در این تحقیق، کودکان کار ساکن در شهر مشهد در سال 1394 است. پس از انجامدادن پانزده مصاحبه با این کودکان، اشباع نظری حاصل شد و سپس بخشهای متوالی و تقطیعبندیشدة مؤثر بر رویآوردن کودکان به کار بهصورت خردهروایت استخراج شد و از این طریق فرایندهای کلی کودک کار شدن بهصورت پیرنگ مشخص شد. براساس یافتههای تحقیق میتوان چهار فرایند کلی را برای کودک کار شدن درنظر گرفت که عبارتاند از: 1. فرایند کودکان خانوادههای مهاجر دارای فقر اقتصادی؛ در این فرایند، فقر اقتصادی در کنار اعتیاد موجود در خانواده موجب استفاده از کودک بهعنوان نیروی کار میشود. 2. فرایند کودکان خانوادههایی که خردهفرهنگ کارکردن در آنها وجود دارد؛ در اینگونه خانوادهها، کارکردن از کودکی در فرد نهادینه میشود و کودک بهدلیل کسب مطلوبیت در خانواده به کارکردن روی میآورد. 3. فرایند کودکانی که والدین آنها در قبال کودک خود بیمسئولیتاند؛ کودک در اینگونه خانوادهها بهدلیل کسب مزایای اقتصادی و اجتماعی برای خود به کارکردن روی میآورد؛ زیرا والدین بیمسئولیت کودک، شرایط رفاهی مناسبی را برای او فراهم نمیکنند. 4. فرایند کودکان خانوادههایی که خردهفرهنگ تکدیگری در بین آنها وجود دارد. در اینگونه خانوادهها کودک به کارکردن وادار میشود تا برای خانواده درآمد کسب کند.<br /> <br /> تحقیق حاضر بر آن است تا فرآیندهای تبدیل کودکان به کودکِ کار را بررسی و شناسایی نماید. بدین منظور از روش روایتپژوهی جهت یافتن این فرآیندها بهره جسته و از تکنیک مصاحبه روایی جهت دستیابی به روایت زندگی کودکان کار استفاده شده است. جامعه موردمطالعه در این تحقیق، کودکان کار ساکن در شهر مشهد در سال 1394 میباشد. پس از انجام 15 مصاحبه با این کودکان، اشباع نظری حاصل گردید و سپس بخشهای متوالی و تقطیعبندی شده مؤثر بر روی آوردن کودکان به کار بهصورت خرده روایت استخراج و از این طریق فرآیندهای کلی کودک کار شدن بهصورت پیرنگ مشخص گردید. با توجه به یافتههای تحقیق میتوان چهار فرآیند کلی را برای کودک کار شدن در نظر گرفت که شامل: 1- فرآیند کودکان خانوادههای مهاجر دارای فقر اقتصادی. 2- فرآیند کودکان خانوادههایی که خردهفرهنگ کار کردن در آنها وجود دارد. 3- فرآیند کودکانی که والدین آنها در قبال کودک خود بیمسئولیتاند. کودک در اینگونه خانوادهها به دلیل کسب مزایای اقتصادی و اجتماعی برای خود به کار کردن روی میآورد زیرا والدین بیمسئولیت کودک، شرایط رفاهی مناسبی را برای او فراهم نمیکنند. 4- فرآیند کودکان خانوادههایی که خردهفرهنگ تکدیگری در این خانوادهها وجود دارد.
روایتپژوهی,فرایند,فرایند کودک کار شدن,کار,کودک,کودک خیابانی,کودک کار
https://jisr.ut.ac.ir/article_60089.html
https://jisr.ut.ac.ir/article_60089_11348badff8309209e41f6f88300add7.pdf