بیاعتنایی اجتماعی حلقة حایل دوگانگی توسعهـ توسعهنیافتگی در جوامع مدرن است. بیاعتنایی نوعی تلقی بدبینانه و احساس بدگمانی، حالتی انزواگرایانه، روندی منفعلانه، و به عبارت بهتر نوعی افسردگی اجتماعی است. از اینرو، از منظر آسیبشناختی، بیاعتنایی نوعی بیماری اجتماعی شناخته میشود. اهمیت مطالعة بیاعتنایی اجتماعی در پیامدهای نامناسب آن در مسیر توسعه است. از اینرو، پژوهش حاضر با نگاهی جامعهشناختی و با استفاده از نظریههای پیلیاوین، لاتانه و دارلی، آگوستین پوندس، ملوین سیمن، و پژوهشگران دیگر در پی مطالعة بیاعتنایی اجتماعی بین دانشجویان و سنجش عناصر تبیینکنندة آن است. روش پژوهش توصیفی غیرآزمایشگاهی از نوع همبستگی و با استفاده از تکنیک پیمایش است. جامعة آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه کردستان (7500 نفر) و دانشگاه پیام نور مرکز سنندج (7110 نفر) تشکیل دادند. حجم نمونه 374 بود که بر اساس روش نمونهگیری طبقهای، متناسب با حجم، مطالعه شد. نتایج آزمون فرضیهها بیانگر این است که بین متغیر بیگانگی اجتماعی و میزان بیاعتنایی اجتماعی دانشجویان رابطة معنادار و مستقیم و بین متغیرهای اثربخشی اجتماعی، اعتماد اجتماعی، و رضایت اجتماعی و میزان بیاعتنایی اجتماعی دانشجویان رابطة معنادار و معکوسی وجود دارد. میزان بیاعتنایی اجتماعی دانشجویان پسر بیشتر از دانشجویان دختر است. همچنین، نتیجة تحلیل رگرسیونی بیانگر این است که متغیرهای بیگانگی اجتماعی، اثربخشی اجتماعی، و اعتماد اجتماعی 42 درصد از واریانس بیاعتنایی اجتماعی دانشجویان دانشگاههای مورد مطالعه را تبیین میکند. در این مدل مهمترین و تأثیرگذارترین عاملْ متغیر بیگانگی اجتماعی است. این عامل 44 درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین میکند.